کتاب شاهزاده و گدا

نویسنده: مارک تواین

ادوارد تودور ابتدا پشت پرچینی مخفی شد، ولی به‌زودی بر اثر وحشت غریبی که از جان کانتی داشت، با قدم‌های سریعی تا حاشیه جنگل دوید. از دور دو شبح که شاهزاده به‌خوبی ایشان را می‌شناخت، از حیاط مزرعه می‌گذشتند. طفلک باز شروع به دویدن کرد و تا وقتی که در تاریکی انبوه درختان از نظر ناپدید نشد، نایستاد. آنجا همین که اطمینان یافت کاملاً در امان است، توقف کرد و گوش فراداد. محیط از هر سو آرام و ساکت و خاموش بود. گاه‌گاهی به نظرش می‌رسید که صداهایی از دور می‌شنود، ولی به گوشش مبهم‌تر و تأثرانگیزتر از سکوت می‌آمد.

صفحه ۲۲۵

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب شاهزاده و گدا

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

مفسر کلاه‌خودها و چرخ‌آسیاب‌های بادی، دون‌کیشوت

درباره دن‌کیشوت اثر سروانتس

ویولنیست دیوانه برای دخترک خسته قصه‌ می‌گوید

مروری بر کتاب نیه توچکا نوشته‌ی فئودور داستایوفسکی

عقاب

معرفی کتاب عقاب نوشته‌ی پرویز ناتل خانلری

کتاب های پیشنهادی