کتاب ساختن تئاتر از دل ویرانه ها
کتاب ساختن تئاتر از دل ویرانه ها
1 عدد
حضور حسانی
تئاتر چیزی جز «رابطه» نیست. به نظر من در شروع هر کارگاه تازهای اساسیترین اصل، پیریزی همین رابطه / تماس تئاتری است. رابطه اصیل تئاتری چیزی شبیه رابطة عاشقانه است: دو نفر کامل به سمت فهم یکدیگر گام برمیدارند، بیشتر اوقات حتی بدون کلمات، با ضربان قلب و شدت گرفتن عواطف، تظاهرات ذهنی، سرریز خاطرات و لمس کامل حسی / جسمانی؛ تماسی که اگر برابر فهم نشود، رابطه نیست بلعیده شدن است. در این رابطه یا حضور حسی، 1+1 برابر است با 1+1 نه ۲. قرار نیست کسی در اینجا در «دیگری» ذوب شود و از خودش، به نفع تمایلات خودشیفتهوار دیگری بگذرد با خودش را قربانی او کند.
رابطه عاشقانه مستلزم سطحی از برابری است که به جای ذوب شدن در دیگری و تحقیر، نوعی تخاصم مثبت را در خودش دارد؛ رابطهای پویا که مدام تغییر و رشد میکند و مستلزم شرم، تخاصم، فردیت، همدلی و فهم است. از نظر من، اگر کنش بازیگری نتواند به چنین سطحی از «تماس انسانی» دست پیدا کند، فقط شکل ظاهری، وانمودسازی یا ادای رابطه است؛ همانطور که در زندگی واقعی میتوان در رابطهای بود و ادای آن را تقلید کرد: ما طرف مقابل را دوست نداریم، خودمان را دوست داریم و تا جایی که پای «نفع» یا ترسهایمان در میان باشد، در رابطه میمانیم. ما پنجاه پنجاه عمل میکنیم؛ سر تکان میدهیم ولی گوش نمیدهیم.
صفحه ۹۵