کتاب اشتیاق به جهل
کتاب اشتیاق به جهل
هر عصر جهل خاص خود را دارد. شیوهی ارتباط برقرار کردن افراد با دانش به شدت وابسته به زمینه است؛ و آن چیزی که دانش به شمار میرود نه تنها برساختهی اجتماع، بلکه به شدت فردی هم هست. اوضاع پیچیدهتر میشود اگر بدانیم افراد وقتی به دانشی که به نحوی تحملناپذیر است نزدیک میشوند، اغلب از جهل یا انکار (که بعدتر خواهیم دید یکی نیستند) استقبال میکنند.
روانکاو فرانسوی ژاک لكان عبارت «اشتیاق به جهل» را که در مطالعات مذهب بودایی پیدا میشود وام گرفت تا وصف کند بیمارانش چطور دست به هر کاری میزدند تا از تصدیق علت رنج خود اجتناب کنند؛ حتی وقتی اغلب آنها با این ادعا نزد او میآمدند که میخواهند این علت را پیدا کنند. لكان به جهل از جانب درمانگر هم نگاهی میاندازد و نتیجه میگیرد که درمانگر نباید موضع «کسی که همهی جوابها را میداند» را بگیرد، بلکه باید در جایگاه بی-دانشی بنشیند و به درمانجو اجازه دهد خودش ریشهی مشکلاتش را کشف کند.
این کتاب ماهیت اشتیاق به جهل را وارسی خواهد کرد. از یک سو، به این میپردازد که ما چطور میکوشیم از سروکله زدن با دانش ترومازا اجتناب کنیم، و از طرف دیگر، تحلیل میکند که جوامع چگونه راههای همیشه جدیدی برای انکار اطلاعاتی پیدا میکنند که ممکن است ساختارهای قدرت یا سازوکارهای ایدئولوژیکِ حافظ نظم موجود را تحلیل ببرد.
پیشگفتار