کتاب مهمان انقلاب
کتاب مهمان انقلاب
2 عدد
کریسمس ۱۹۸۰
تحمل دومین کریسمس میبایست از اولی سادهتر میبود. به هر حال، من به خودم قبولانده بودم که معنای واقعی کریسمس مسیح است، نه زرق و برق آن. کریسمس اول را با لذت عمیق نیایش و سرشار از نیرویی که از خداوند نشئت میگرفت سپری کرده بودم. کریسمس ۱۹۸۰ دیگر نباید چنین مشکلی میداشتم. اما اوضاع این طور پیش نرفت.
بهنظرم میرسید که امکان آزادیمان کاهش یافته است. با توجه به انتقالمان به زندان، میترسیدم مجلس خبرگان بخواهد یکی از ما را پای میز محاکمه بکشاند تا درس عبرتی برای سایرین بسازد. تا آن موقع طبیعت بدگمانِ من بسیار تحریک شده بود. میتوانستم لذت خوفناکی را که بعضی از دانشجویان و مشاورانشان ممکن بود از اعدام یک «جاسوس» امریکایی در روز کریسمس ببرند در ذهن مجسم کنم. این افکار وحشتزا و بیهوده بود، اما نمیتوانستم مانع از آن شوم که به ذهنم خطور کنند.
صفحه ۲۳۱