کتاب دلایلی برای زنده ماندن
کتاب دلایلی برای زنده ماندن
واقعیتها
وقتی درون چیزی گرفتار شدهاید که چنان غیرواقعی بهنظر میرسد، دنبال هر چیزی میگردید که موقعیتتان را به شما نشان بدهد. من تشنة دانستن بودم. تشنة واقعیتها. مثل کمربندهای نجات در دریا، دنبال آنها میگشتم. اما آمار فریبدهنده است.
چیزهایی که به ذهن میرسند معمولاً میتوانند پنهان بمانند. در واقع، اول که بیمار شدم انرژی زیادی را صرف این کردم که طبیعی به نظر برسم. مردم معمولاً فقط وقتی میفهمند که کسی رنج میبرد که به آنها گفته شود، و در مورد افسردگی این همیشه اتفاق نمیافتد، مخصوصاً اگر مذکر باشید (توضیح بیشتر در این مورد باشد برای بعد).
همینطور، با گذشت زمان، واقعیتها تغییر میکنند. درواقع، مفهوم کلمه به کلی تغییر میکند. افسردگی قبلاً افسردگی نبوده. مالیخولیا بوده، و تعداد آدمهایی که از آن رنج میبردند خیلی کمتر از افسردگی امروز بود. اما واقعاً اینطور بودند؟ یا این که مردم در مورد این نوع چیزها بازتر شدهاند؟
صفحه ۴۲کتابی به غایت سطحی و نه چندان مفید. حتی متن سرگرم کنندهای هم نداشت که بشه تحملش کرد. متاسفانه ترجمه کتاب هم ضعیف بود و همین ترجمه ضعیف اثر و غنای کم اثر باعث چاپ یه فاجعه روی کاغذ شده است.
کتابی به غایت سطحی و نه چندان مفید. حتی متن سرگرم کنندهای هم نداشت که بشه تحملش کرد. متاسفانه ترجمه کتاب هم ضعیف بود و همین ترجمه ضعیف اثر و غنای کم اثر باعث چاپ یه فاجعه روی کاغذ شده است.