کتاب اعتراف باز
نویسنده: شهلا زرلكی
در باب لورفتگی و نامهای به شوهر عزیزم
ترسی از تنبیه نداشتم. ترسم تنها از رسوایی بود و بیش از مرگ، بیش از گناه و بیش از هر چیز دیگری در جهان از آن میترسیدم.
روسو، اعترافات
زمان از روی ما رد میشود. زمان غلتکی نامرئی است که لهمان میکند و میگذرد و بعدها که آثار و عوارض لهشدگی را در آینه دیدیم، میفهمیم که غلتکی در کار بوده که از روی صورت ما گذشته و حواسمان نبوده. بمبها و موشکها هم از روی خانة ما رد میشوند و کاری به کار ما ندارند. دو تا پادگان بغل گوش ماست، اما موشکها میروند و میخورند به بادکنکها و شمعهای تولد بچهای در چهارراه نظامآباد و خیلی جاهاي اشتباهی دیگر. فرستندة موشک کارش را بلد نیست.
صفحه ۸۳- نام کتاب: اعتراف باز
- ناشر : ققنوس
- تعداد صفحات: 184
- شابک: 9786220403678
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
روز بدون پوشک
معرفی کتاب کودک روز بدون پوشک نوشتهی لیز فلچر
بامگارتنر
مرور و بررسی آخرین کتاب پل استر، بامگارتنر
زنان در دستاندازهای شهر
مروری بر کتاب زنان و کیفیت زندگی نوشتهی فریبا سیدان
کتاب های پیشنهادی