مجله مروارید شماره ۱۶
مجله مروارید شماره ۱۶
مردم و سیاست
معنا و مفهوم واژه «مردم» و درستی یا نادرستی کاربرد آن از آغاز جنبشهای ضدسرمایهداری، در دهههای آخر قرن نوزدهم تا به امروز، پرسشی مهم و اساسی بوده که از قضا در طول قرن بیستم و دو دهه گذشته نیز بر اهمیت آن افزوده شده است. در آرای خود مارکس نه پرولتاریا مساوی است با طبقة کارگر و نه طبقة کارگر مساوی با مردم. اما درست به همین سبب پرسشهایی چون رهبری پرولتاریا در طول مبارزه و دیکتاتوری پرولتاریا در دوره پس از پیروزی انقلاب و گذار به ورای سرمایهداری نکاتی اساسی در بسط نظریه و کنش چپ بوده است. مسائلی چون رابطة جنبش کارگری با دهقانان، ملیتها و قومیتهای ستمدیده، با جنبش زنان و اقلیتهای دینی و جنسیتی و همچنین مسئله هژمونی، جملگی، شاخههایی از همین پرسش اصلی بودهاند. حتی ستیزهای نظری و سیاسی امروزی در ارتباط با مفهوم پوپولیسم نیز پژواکی است از همان پرسش قدیمی «سیاست مردمی» و نحوة پیوند مردم با ساختار و پیکار طبقاتی. از سویی دیگر، مفهوم مردم یا دموسن از بدو شروع تفکر در باب موضوعاتی چون آزادی و برابری جزئی اساسی از کنش و نظر سیاسی بوده است که البته بهترین مثال آن همان واژة معروف دموکراسی با حکومت مردم است. در جوامع ماقبل مدرن یا ماقبل سرمایهداری، با توجه به ساختار و قشربندیشان و غیاب کامل فردگرایی و برابری صوری افراد در آنها، همواره شاهد برتری و امتیازگیری گروههای خاصی بودهایم که به دلایل گوناگون (سن، جنسیت، تبار و دارایی) فراتر از کلیت اعضای جامعه یا همان مردم ابزارهای قدرت را در مقام نخبگان در دست داشتهاند.
صفحه ۱۴