کتاب گفت و گو در باغ
کتاب گفت و گو در باغ
1 عدد
شاهرخ زمانها و مکانهای یکسان و بیتفاوت، یعنی همة زمانها یک زمان، و همة مکانها یک مکان. آن «یک یگانه» در آینه چشم نقاش، به شکلهای گوناگون جلوه میکند. در باغ. هم، اصل آن «یگانه»ای است که از حالوهوای رؤیایی یا به قول تو خوابزده این تصویرها میتراود، مثل بوی پنهانیِ عطری سبُک در نسیم! آنجا که ویژگی زمان و مکان محو شود و زمان و مکان یکسان شوند، مقام، ابدیت است؛ جایی است که در آن پیری و مرگ نیست، حالا کدام باغ است که نقاش – دستکم در خیال خود - آن را چنین تصور میکند؟ در ضمن، فراموش نشود که خصلتِ برجستة همة این تصویرها نور است. حتّی وقتیکه آب حیات را در ظلمات میکِشند، خودِ ظلمات روشن است و ریگهای ته آب را میتوان دید (بگذریم از اینکه آن روشنایی است و در این مورد هم روشنایی در تاریکی است).
همانطور که فرشتهها سایه ندارند، در مینیاتور هم سایه روشن وجود ندارد؛ همه چیز نور است، در رنگها و صورتهای گوناگون؛ نورِ رنگینِ شکلپذیر.
صفحه ۳۳