کتاب سرامیک (اثار پرویز تناولی)
کتاب سرامیک (اثار پرویز تناولی)
اگرچه سرامیک رشته اصلی کار من نیست، اما من از نوجوانی شیفته آن بودهام. در آن زمان سرامیک در همه جا دیده میشد. بخشی از آنها کاشیهایی بود که بر روی دیوار سقاخانهها و مساجد و برخی از دکانها و خانهها کار شده بود و بخشی دیگر ظروف سرامیکی بود که در اغلب خانهها از آن استفاده میشد. در دوران کودکی من تهران هنوز لولهکشی آب نداشت و مردم آب را در کوزه نگه میداشتند. هر روز یک گاری اسبدار منبع بزرگی را به محله ما حمل میکرد و کوزهی زنانی را که در انتظارش ایستاده بودند، از آب پر میکرد. بسیاری از غذاها در دیگهای سرامیکی طبخ میشد و بشقابها و کاسههای سر سفره اکثرا از جنس سرامیک بودند. در آن زمان هنوز پای ظروف ماشینی غربی به ایران باز نشده بود (و اگر شده بود گران بود و در دسترس همه نبود). کاسه بشقابهای داخلی، کار لالهجین همدان، نطنز، میبد و دیگر مراکز داخلی بودند که نیاز مردم را تامین می کردند. ظروف همدان فیروزهای یکدست و ظروف نطنز و میبد سفید و پرنقش بودند.
وقتی به نوجوانی رسیدم و وارد کار هنر شدم، اگر چه ظروف وارداتی میرفت که جایگزین دست ساختههای وطنی شود، اما هنوز کارگاههای کوزهگری برقرار بود و من در آغاز روی ظروف خام پخت آنها طرح میکشیدم و پس از لعاب در کوره می پختم.