کتاب مرگ یزدگرد
نویسنده: بهرام بیضایی
آسیابان: با کدام اسب؟ و من کجا را دارم؟ درهای دنیا به روی من بسته است!
زن: فقط اینجاست که درش مثل کاروانسرا باز است. به این مردک گفتم کلون در را دوباره بساز؛ نشنید!
آسیابان: خورشید و ماه به هم برآمدهاند. در هیچ گوشه رهاییم نیست. دنیا در کمین من است. چرا مینالی؟
دختر: سینهام. شکمم. دردی در هر دو جا دارم.
آسیابان: از گرسنگی است دخترجان. من امروز دانستم. در تیسفون مرا از دنیا خبر نبود. بسیار نالهها بود که من نشنیدم. من به دنیا پشت کرده بودم، آری؛ و اینک دنیا به من پشت کرده است. چرا ناله میکنی؟
دختر: دردم. دردهایم.
آسیابان: آری، یک بار گفتی؛ پس چرا فراموشم شد؟ در تیسفون من درها را یک به یک به روی خود بستم، و اینجا را دری نبود - ]میماند[ - من آسیا را از شما به سکههای زرین میخرم. ای آسیابان به من بگو چند؟
زن: [شگفتزده] او میخواهد آسیای ویرانه را بهایی بنهیم.
آسیابان: [به زن] تو آسیابان باش و بگو من چه پاسخ دادم. جوال مرا بردار. آیا کسی نیست که این آسیای ویران را به من به چند پارهی زر بفروشد؟
صفحه 30
- نام کتاب: مرگ یزدگرد
- ناشر : روشنگران و مطالعات زنان
- تعداد صفحات: 72
- شابک: 9789645512182
- شماره چاپ: 10
- سال چاپ: 1401
- موجودی : 3 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: نمایشنامه فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
نصف زندگیام زندگی نکردهام
مرور نمایشنامه «افرا یا روز میگذرد» اثر «بهرام بیضایی»
مرثیهای برای تنهایی
مروری بر نمایشنامهی بهار 71 نوشتهی آرتور آداموف
کسی که تصویری ندارد، نمایشنامهای هم ندارد
مرور «مجلس ضربت زدن» اثر «بهرام بیضایی»
کتاب های پیشنهادی