کتاب مردان مریخی ، زنان ونوسی
کتاب مردان مریخی ، زنان ونوسی
1 عدد
کریس میگفت: «به کلی گیج شدهام. وقتی ازدواج کردیم پولی در بساط نداشتیم. هر دو به شدت کار میکردیم اما حتی پول اجاره منزل را به زحمت تدارک میدیدیم. بعضی وقتها زنم، پام از دشواری زندگیش شکایت میکرد. من او را درک میکردم. اما حالا ما پولدار شدهایم، هر دو شغل موفقی داریم. چگونه ممکن است که او هنوز ناخشنود و گلهمند باشد؟ سایر زنها حاضرند همه چیزشان را بدهند و جای پام باشند. تنها کار ما بحث و مشاجره است. وقتی فقیر بودیم شادتر بودیم. حالا میخواهیم از یکدیگر جدا شویم.»
کریس متوجه نبود که زنها به موجب شباهت دارند. وقتی با پام ازدواج کرد گهگاه موج زنش در هم فرو میریخت. در آن موقع به حرفهای زنش گوش میداد و ناراحتی او را درک میکرد. در آ« زمان کریس به راحتی میتوانست احساسات منفی زنش را تایید کند زیرا خود او هم در موقعیت مشابهی به سر میبرد. اگر از این دریچه به مساله نگاه کنیم، درمییابیم که پام دلیل موجهی برای ناراحت شدن داشت.
صفحه 168