کتاب بنام زندگی
کتاب بنام زندگی
نیازهای ساختگی
عقیدة رایج – نهتنها بین عوام بلکه میان دانشمندان هم - بر این است که انسان، ماشینی است که بر حسب الزامات معلوم و معین فیزیولوژیکی کار میکند. گرسنگی و تشنگی را تجربه میکند، باید بخوابد، نیاز جنسی دارد و الى آخر. نیازهای فیزیولوژیکی و بیولوژیکی باید برآورده شوند، وگرنه انسان دچار رواننژندی خواهد شد؛ یا مثلاً اگر غذا نخورد خواهد مرد. پس از آنکه آن نیازها برآورده شد دیگر مشکل یا مسئلهای در میان نخواهد بود، اما این عقیده مردود است. این امکان همواره وجود دارد که انسان بهرغم برآورده شدن نیازهای فیزیولوژیکی و بیولوژیکی، باز هم ناخرسند باشد و احساس آرامش نکند یا از لحاظ روانی کاملاً بیمار باشد گرچه به همة خواستهایش رسیده باشد. چنین فردی فاقد سائق روحی برای فعّال شدن است.
برای روشن شدن مطلب مورد نظرم چند مثال میآورم؛ در سالهای اخیر کسانی را به منظور آزمایش از انگیزهها محروم کردهاند، آنان را در جای کوچکی که گرما و نور آن یکنواخت و مداوم است قرار میدهند، خوراکشان را از روزنه ای به درون آن محل میگذارند، بیآن که خوراکدهنده دیده شود. همة نیازهای آنان برآورده میشود، اما محرکی در بین نیست. وضع آنان مانند وضع جنین در درون رحم است. پس از چند روز در آن افراد علائم شدید بیماری که بیشتر اسکیزوفرنیک است، پدید میآید. گرچه نیازهای جسمی آنان برآورده شده است، اما وضع انفعالیشان نوعی عدم تعادل روانی است که احتمال دارد به بیماری روحی بینجامد.
آنچه برای جنین عادی و طبیعی است (گرچه جنین برخلاف افراد مورد آزمایش به کلی از محرّک محروم نیست) در اشخاص بالغ موجب بیماری میشود.
مروری بر کتاب به نام زندگی نوشته اریک فروم را در آوانگارد بخوانید.