جزیرهی دورافتاده و پَرتی در شمال نروژ وجود دارد که در سال 2008 بنایی عظیم در آن ساخته شده است. پشت درهای فولادین آن، تونل 125متری از جنس سیمان مسلح قرار دارد که در دل کوه فرو میرود. در پشت درهای دیگر و دو اتاقک هوابندی شده، سه تاق گنبدی شکل به درازای ۲۷متر و بلندای ۶متر و پهنای ۱۰ متر قرار دارند. نام این بنا سوالبارد[1] است؛بزرگترین خزانهی نگهداری از بذر گیاهان خوردنی مختلف که با هزینهی ۹ میلیون دلار ساخته شده است. این مخزن به خزانهی بذر روز قیامت[2] نیز مشهور است. هزینهی ساخت و نگهداری این بنا بهشدت زیاد است؛ اما دلیل ساختن چنین بنای عظیمی چه چیزی میتواند باشد؟
کتاب خوراک و تاریخ[3] به این سؤال پاسخ میدهد. انسانها، چه شکارگر-گردآوردندهها و چه شهروندان مدرن امروزی، در «دلمشغولی یافتن خوراک و نگهداری از آن» باهم مشترکند. تام ستندیج با بیانی شیوا، ساده و منطبق بر دادههای علمی، تاریخ را از زاویه دید «خوراک» شرح میدهد. خوراکی که باعث نقاط عطف بیشماری در تاریخ بشر شده است؛خوراکی که انسانهای شکارگر-گردآورنده را به سمت کشاورز شدن سوق داده است؛ خوراکی که کشاورزان را واداشت تا در سیر طبیعت دست ببرند و نژاد و نوع گیاهان را تغییر دهند و ویژگیهایشان را مطابق با خواستههای خود عوض کنند. «حتی هویج زرد ساختهی انسان است. هویج در اصل سفید و بنفش بوده و پرتقال شیرین را باغبان هلندی برای پیشکشی به ویلیام اول، شاهزادهی آورنج پدید آورد. تمام گیاهان و جانوران اهلیشده فناوریهایی انسانساختهاند.» (ستندیج 1394:41)
ویژگی مثبت خوراک و تاریخ همین است که یافتههای علمی و تاریخی مرتبط بر مقولهی «خوراک» را در کنار هم میگذارد و به سادهترین شکل ممکن، آنها را توضیح میدهد. این روزها نگاه ما کمتر متوجه اهمیت چیزهایی مثل ادویه و شکر میشود؛ اما همین ادویه بود که جنگهای خونینی را شکل داد. ولتر میگوید « از سال ۱۵۰۰ به بعد، دانهی فلفلی در کلکته نبود که به خون آغشته نباشد». کریستف کلمب برای آنکه ادویه را از انحصار مسلمانان دربیاورد، تصمیم گرفت کرهی زمین را دور بزند تا از طرف دیگر زمین به هندوستان برسد. درواقع تلاش برای فراهم کردن ادویه باعث کشف قارهی آمریکا شد. با کشف قارهی آمریکا نیز نیشکر کشف شد و برای کار کردن در مزارع نیشکر به نیروی کار ارزانقیمتی نیاز بود و همین مسئله باعث به وجود آمدن فاجعهی بردهداری شد!
کشف سیبزمینی یکی از بزرگترین دستاوردهای کشف قارهی آمریکا بود و مردم اروپا را از قحطیهای بیشماری نجات داد. سیبزمینی در زمان جنگها اهمیت بیشتری یافت؛ چراکه سیبزمینی در زیرِ زمین رشد میکند و با عبور ارتش آسیبی نمیبیند.جنگاوران بزرگ تاریخ، مانند ناپلئون بناپارت یا اسکندر مقدونی، راز موفقیتشان در نحوهی خوراک رسانی به سربازانشان نهفته بود. ناپلئون بناپارت میگوید «ارتشها با خوراک بهپیش میروند»؛ (ستندیج 1394:161) ابداعات و نبوغ خوراک رسانی منجر به عظمت ناپلئون شد و حتی علت شکست او در روسیه هم ناشی از ناموفق بودن سیستم خوراک رسانیاش در مناطق سرد بود.
خوراک علاوه بر سیاست، مذهبها را هم مجبور به انعطاف کرده است. سیبزمینی در اولین سالهای پیدایشش از طرف کلیسا مطرود اعلام شد و گفته شد که « ازآنجاکه در کتاب مقدس نامی از سیبزمینی نیامده، بنابراین نباید از آن استفاده کرد». مردم هم با این اوصاف با سیبزمینی میانهی خوبی نداشتند و حکومتها مجبور به تزریق ایدئولوژی به جامعهی خود شدند. پر مانیته فرانسوی «دورتادور کشتزارهای سیبزمینیاش در بیرون پاریس نگهبان گذاشت؛ نگهبانانی که شاه به او میداد. این کار توجه مردم محلی را برانگیخت که این چه محصول باارزشی است که احتیاج به اینهمه مراقبت دارد. محصول که رسید؛ پر مانیته نگهبانان را مرخص کرد و مردم هجوم بردند و سیبزمینیها را دزدیدند.» (ستندیج 1394:131)
خوراک نماد قدرت بوده و هست. در قرن بیستم، حکومتهای کمونیستی شوروی و چین برای نشان دادن قدرت حکومت کمونیستی خود، قحطی سنگینی به بار آوردند. صادرات غلات شوروی چندین برابر میزان تولیدشان بود و تنها دلیلش هم آن بود که استالین و مائو میخواستند به جهان بگویند که ما قدرتمندیم!
جهان امروز ما هم درگیر همین مسائل است. خزانهی سوالبارد، که در ابتدای نوشته به آن اشاره شد، تنها ۱۲ سال پیش ساخته شده است. حتی یک حکومت امروزی هم بدون اطمینان از کشاورزی خود نمیتواند جامعهاش را به سمت صنعتی شدن متمایل کند. خوراک و تاریخ روایت داستان گونهای است که تاریخ بشر تا به امروز را با محوریت خوراک شرح میدهد. زبانی که همهی مردم و حکومتها به آن آشنا بودهاند.
خوراک و تاریخ
[1] Svalbard Global Seed Vault
[2] Doomsday Seed Vault
[3] خوراک و تاریخ؛ تام ستندیج؛ ترجمهی محسن مینو خرد؛ نشر چشمه؛ تهران؛ 1394
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.