آثار لئو تولستوی
لئو تولستوی در اوت 1828 در یاسنایا پالیانا روسیه چشم به جهان گشود. تولستوی این شانس را داشت تا در خانوادهای اصیل متولد شود. پدر او کنت گراف نیکلا ایلیچ تولستوی و مادرش شاهزاده ماری نیکلایونا بود؛ اما تقدیر خیلی زود اعضای این خانواده را از هم جدا کرد و تولستوی در کودکی، ابتدا مادر و بعد به فاصلهی چند سال پدرش را از دست داد و از آغوش مادر و مهر پدر محروم شد. بعد از این اتفاق تلخ، او به نزد عمهی خود رفت و برای مدتی در خانهی او زندگی کرد. تولستوی از ابتدا علاقهی چندانی به فضای آکادمیک نداشت. او در ابتدا به تحصیل در رشتهی زبانهای شرقی در دانشگاه قازان مشغول شد؛ اما بعد از سه سال این درس را رها کرد و به سراغ رشتهی حقوق رفت. پس از چندی لئو از رشتهی حقوق هم دست کشید و برای همیشه درس و دانشگاه را رها کرد. او در سال 1851 به ارتش پیوست و برای مأموریت راهی قفقاز شد. از همان سال بود که لئو به سراغ نوشتن رفت و داستان کودکی را نوشت و آن را در مجلهی معاصر به چاپ رساند. او در کتابهای خود ضمن نوشتن داستانهای جذاب، ارزشهای اجتماعی و اخلاقی را بیان میکرد. وی منتقد جدی زمانهی خود بود و به شکل غیرمستقیم به مخاطبان خود درس میداد. تولستوی به سبب نوشتههای خود همواره زیر ذرهبین نهادهای قدرت و حکومتی و کلیسا بود. او در نهایت به سبب نوشتن یکی از رمانهایش از طرف کلیسا مرتد شناخته شد. تولستوی در نهایت در نوامبر 1910 در ایستگاه راهآهن جان به جان آفرین تسلیم کرد. جنگ و صلح، آنا کارنینا، مرگ ایوان ایلیچ، ارباب و بنده، پدر سرگی، رستاخیز، سعادت زناشویی، حرص باعث هلاکت است، شیطان و... از جمله آثار مطرح و جذاب این نویسندهی روسی هستند.