کتاب هنر تاثیرگذاری
کتاب هنر تاثیرگذاری
آن دو دقایقی در سکوت به چشمانداز زیبا و تماشایی شهر نظر دوختند. شهر در تاریکی شب همچون جواهر میدرخشید. به راستی منظره زیبایی بود. بابی سکوت را شکست: «مارکوس، تو میتونی به هر چی که دلت میخواد برسی و به آدمی تبدیل بشی که آرزوش رو داری. به نظر من، توی این دنیا مردم دو دسته هستن و همهی ما آدما باید تصمیم بگیریم که تو زندگی میخوایم جزو کدوم دسته باشیم. یه دسته از مردم فرمانده هستن و یه دسته فرمانبر. یه دسته دستور میدن و یه دسته از دستورات اونا پیروی میکنن. بعضی از مردم برخلاف بعضیهای دیگه تاثیر فوقالعادهای در اجتماع و دنیا میذارن. بعضی از آدما زندگیشون رو طراحی میکنن و مطابق میلشون زندگی میکنن و بعضیها در زندگی بیهدف هستن و اجازه میدن دیگران براشون تصمیم بگیرن.
همه ما در یکی از این دو دسته قرار داریم. اگه یاد بگیریم که چطور فردی تاثیرگذار باشیم، زندگی موثری خواهیم داشت، وگرنه هیچوقت نمیتونیم اون زندگی پرباری رو خلق کنیم که تکتک ما شایستگیش رو داریم.
صفحه 53
بزرگ شدن آنقدرها هم بد نیست
مروری بر کتاب کودک دوست ندارم بزرگ شوم! نوشتهی دیو پتی
به من از شبهای پررمزوراز سرزمین شنزارها بگو
معرفی کتاب شهرهای افسانهای، شاهزادگان و جنها (از اساطیر و افسانه های عرب) نوشتهی خیرات الصالح
شبیه یک غاز خودت را بشناس!
معرفی کتاب کودک غازی که نمیخواست غاز باشد نوشتهی پتر هورا چک