کتاب سرشک عشق

نویسنده: سینان یاغمور

حال می‌خواهم واقعه‌ای را شرح دهم که موجب شد مولانا بگوید:‌«آزرده شدم.»  بعضی گفتند: «شمس از کلمات مولانا بهره می‌برد.» البته در موضوعاتی خاص، مولانا کلیدی به من می‌دهد، اما این کلیدها به کار شما نمی‌آیند، از برای من‌اند. هان! او مرا بیگانه‌ای یافت و موجبات راحتی و آرامش مرا فراهم کرد. حال، مولانا به چه کسی تعلق دارد؟ او کسی را که برمی‌‌گزیند، رها نخواهد کرد. تمام رویاهایش هنگام صبح به حقیقت می‌پیوندد و اثر آن تا هنگام ظهر باقی است. چنین چیزی چگونه ممکن است؟ آیا این نوع متفاوتی از دعاست؟

بسیار تلاش کردم تا این امر بدل به عادت نشود. به خدا قسم، دیدن چهره‌ی او مبارک است! کسی که او را انکار کند از زندگی غافل است. آن که مولانا را بیابد اهل سعادت است. من که باشم؟ من یکی از کسانیم که او را یافته‌اند. اگر در ایمانتان تردید دارید، او تردیدها را برطرف می‌کند. دلیل خلقت دو عالم، دیدار دو دوست است. این دو باید بی‌هیچ فخرفروشی یا بلندپروازی، فقط به خاطر خدا با هم دیدار کنند. آب و نان نباید مشکلی برسر راه این یدار باشد. در حضور مولانا بس مسرورم.

ای مولانا، تو عاشقی! نیازی به تحسین نداری. ای مردم. دست از تحسین وی بردارید. تحسین باید موجب آسودگی او را فراهم کرده، شادمانش سازد. کلامی نگویید که دلش را به درد آورد و اندوهگینش کند. هر چه مرا ناشاد کند او را نیز ناشاد می‌کند.

صفحه 115

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب سرشک عشق

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

جنون انسان

مروری بر کتاب در دفاع از فهم نوشته‌ی آلبر کامو

کتاب‌های رازآلود برای خواندن اگر سریال فقط قتل‌های داخل ساختمان را دوست دارید

ده رمان رازآلود برای طرفداران سریال فقط قتل‌های داخل ساختمان

خاطرات سفر با موتور سیکلت

مروری بر کتاب خاطرات موتورسیکلت نوشته‌ی ارنستو چه گوارا

کتاب های پیشنهادی