کتاب روایت | کورش صفوی
پیشگفتار
نامی که برای این نوشته انتخاب کرده ام میتواند گمراه کننده به نظر برسد. من اصطلاح «روایت» را در اینجا در همان مفهوم سنتی اش مورد نظر ندارم برای مجموعه ی وسیعی از مخاطبان متن حاضر، «روایت» تعریفی دارد که ما را به سمت و سوی متن ادبی میکشاند. من کلیتی را از این اصطلاح معرفی خواهم کرد که تعریف سنتی اش صرفاً بخشی از آن را تشکیل میدهد. مبنای حرف هایم، همان نگرشی است که دست کم برای خودم معتبر است و از آنجا که با درک انسان از جهان خارج آغاز می شود، نگرشی ادراکی تلقی می شود. این دیدگاه کاملاً بومی است و به همین دلیل، چون با نام متفکری خارجی همراه نیست کسی را مشعوف خود نمی کند و در نتیجه نقدپذیر باقی میماند.