کتاب سوگ نامه بوئنوس آیرس
کتاب سوگ نامه بوئنوس آیرس
1 عدد
وقتی برایم تعریف کرد که چطور میان سراب سیلیا را دیده کم مانده بود گریه ام بگیرد. بار اول که فرار نافرجام سیلیا از آن انبار را دید خیلی اذیت شد ولی حالا که بار دیگر شاهد ناپدید شدن او مقابل چشمانش بود واکنش متفاوتی از خود نشان داد اکنون به جای احساس استیصال فقط مشکل نیرو داشت مشکلش این بود که دیدش به قدر کافی تندوتیز نبود ملاقاتش با خانواده استرنبرگ هرگونه تردید درباره زنده بودن سیلیا را از بین برده بود من هم احساسی مشابه داشتم تا آن موقع میترسیدم و برای همین تمایلی به پذیرش این ماجرا نداشتم ولی کارلوس که داستان آموس را برایم گفت گویی آخرین حصار مقاومت در برابر پذیرش هم در درونم، فروریخت کارلوس برایم گفت که آموس از او خواسته داستانهایش را بازگو کند و بالاخره حس کردم قدم به دنیایی گذاشته ام که همه چیز در آن امکان پذیر است.