کتاب چهار هزار هفته
کتاب چهار هزار هفته
لازم نیست کسی به شما بگوید که زمان کافی ندارید همه ی ما دغدغه ی اضافه کردن کارهای بیشتر به لیست کارهایمان صندوق نامه های سرریز شده ،مان تعادل کار - زندگی و متمرکز بودن با وجود این همه حواس پرتی را داریم. همه مدام به ما میگویند که باید پربازده تر و کارآمدتر باشیم. اما تمام ترفندهای کتابهای مدیریت زمان فقط اوضاع را برای ما بدتر میکند. حس اضطراب و تنش بیشتر میشود و همچنان فکر میکنیم زندگی واقعی و با معنی برای ما هنوز شروع نشده و روزی در آینده بالاخره از راه خواهد رسید.
کتاب پیش رو احتمالاً کتابی نیست که فکر میکنید و این چیز خوبی است. برخلاف سایر کتابهای مدیریت زمان، هدف چهار هزار هفته ارائهی مشتی ترفند و شیوه برای مدیریت زمان نیست بلکه این کتاب بیشتر فلسفه ای است دربارهی دو حقیقت مهم ولی در عین حال تلخ ۱ در زمان کم و چهار هزار هفته ای خود هرگز نمیتوانید به تمام چیزهایی برسید که آرزویشان را داشتید؛ 2. حتی اگر چنین چیزی ممکن بود، در نهایت هیچ اهمیتی نداشت زیرا در آخر همه میرا هستیم و مرگ در انتظارمان است دانستن این موضوع و پذیرش آن گرچه ممکن است در وهله ی اول نا امید کننده باشد در نهایت رهایی بخش است و میتواند زندگیتان را تغییر دهد.
پشت جلد