کتاب درد سیاوش
نویسنده: اسماعیل فصیح
اوایل اردیبهشت سال ١٣٥٥ آبادان سحر هوا هنوز گرگ و میش بود که صدای مرغهای دریایی از خواب بیدارم کرد سرم کمی درد میکرد اما ساق پا و قوزک پای چپم که هنوز توی گچ بود، درد ،نداشت فقط بد جوری بی حس و کرخ بود. (دو سه جمعه پیش باید شاهکار بزنم و در باشگاه قایقرانی لب اسکله ساق پای خودم را بین دو تا قایق قلم کنم. تنها بودم، پنجره از شب باز مانده بود و من صدای شاخه های بوته گل کاغذی را هم پشت دیوار پنجره میشنیدم که به توری میخورد باد سحری بوی مهشط را به درون اتاق خواب فسقلی میدهید - همچنین بوی گاز و دود و سولفور پالایشگاه نفت و کارخانه های پتروشیمی را.
- نام کتاب: درد سیاوش
- ناشر : صفی علیشاه
- تعداد صفحات: 327
- شابک: 9789645626493
- شماره چاپ: 11
- سال چاپ: 1402
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
بزرگ شدن آنقدرها هم بد نیست
مروری بر کتاب کودک دوست ندارم بزرگ شوم! نوشتهی دیو پتی
من پیش از هر چیز یک نویسنده هستم
رومن گاری: مروری بر زندگی و آثار
مغزی که همه چیز را میفهمد
مروری بر کتاب مغز پویا نوشتهی دیوید ایگلمن
کتاب های پیشنهادی