کتاب دوستی با خدا
کتاب دوستی با خدا
تو معنای هر رویدادی را تعیین میکنی! تو به آن معنا میبخشی. تا هنگامی که تعیین نکنی یک رویداد چه معنایی دارد، اصلا معنایی نخواهد داشت. این را به یاد بسپار؛ هیچ چیز به هیچ وجه هیچ معنایی ندارد! معنی، از حالت بودن تو نشات میگیرد!
این تو هستی که در هر لحظه تصمیم میگیری تا شادمان باشی یا برمیگزینی که غمگین باشی. تو انتخاب میکنی تا خشمگین، آرام، بخشنده، روشناندیش یا هر حالت دیگری باشی. تو انتخاب میکنی، تو! نه آنچه که بیرون از توست. این حالت را کاملا با میل خود انتخاب میکنی.
اکنون به رازی بزرگ گوش فراده؛ تو میتوانی پیش از آنکه رویدادی روی دهد، حالت بودن خود را انتخاب کنی، همانگونه که پس از هر رویدادی این کار را میکنی. بدین ترتیب، تو میتوانی تجربه خود را بیافرینی.
درواقع، هماکنون همین کار را میکنی، در هر لحظه. هرچند ممکن است این کار را در حالت غیرهشیاری – همچون کسی که در خواب راه میرود – انجام دهی، اما بدان که زمان بیداری فرا رسیده است.
تا زمانی که فکر میکنی، نمیتوانی به گونهای کامل بیدار باشی. تفکر حالتی دیگر از بودن در شرایط رویاگونه است، زیرا هر آنچه را که در مورد آن فکر میکنی توهم است. اشکالی ندارد، تو در توهم زندگی میکنی. تو خود را در این شرایط قرار دادهای، پس باید در مورد آن فکر کنی، اما به یاد داشته باش تفکر، واقعیت را میآفریند. پس اگر در مورد واقعیتی که مورد علاقه تو نیست فکر میکنی، دیگر به آن فکر نکن.
صفحه 171