کودتایی علیه خود ۳۷۱

مصدق اکنون از دیدار با شاه خودداری می‌کرد که نوعی رسوایی (اسکاندال) بود. وقتی در مراسم نوروزی به حضور شاه نرفت، نوعی تخلف بی‌معنی از رسوم معمول و دیرین مرتكب شد. چند هفته بعد، حسین فاطمی را به دیدار شاه فرستاد - فاطمی که از صدمات بدنی ناشی از سوءِ قصدی که به او شده بود کمابیش بهبود یافته بود، به وزارت خارجه و نیز سخنگوی دولت منصوب شده بود. فاطمی از شاه خواست که حسین علاء را که مکالماتش با توطئه‌گران ضددولت برملا شده بود برکنار کند. علاء به سرعت کنار گذاشته شد و یکی از مصدقی‌ها جانشین او شد، که طی بیانیه‌ای همبستگی شاه را با هضت ملی اعلام کرد - تخلفی دیگر از اصل بی‌طرفی پادشاه. [چرا؟]

یکی از روزنامه‌ها سؤال کرد: «آیا اکنون که عدم توافق‌ها برطرف شده است، نخست‌وزیر به حضور شاه خواهد رفت، یا نه؟» پاسخ منفی بود، و شایعات دربارة شکاف و اختلاف دوباره شدت گرفت. مصدق ادعا می‌کرد که اگر به دیدار شاه برود، خود را در معرض سوءِ قصد از طرف گارد سلطنتی قرار خواهد داد. اما، در عین حال، پیشنهاد شاه را که او به ملاقات نخست‌وزیر در خیابان کاخ بیاید ردّ کرد؛ زیرا چنین دیداری «به اعتبار اعليحضرت لطمه می‌زند.»