کتاب نه آدمی
کتاب نه آدمی
2 عدد
تنها سه عکس از او دیدهام.
در اولی میشود گفت کودک است. دهساله میزند. پسرکی میان یک عالم زن و دختر، که بیشک فامیل و خانوادهاش هستند، با شلواری روشن و چهارخانه کنار آبگیر باغ ایستاده. سرش با زاویهی سی درجه به چپ خم شده و دندانهایش از پس لبخندی زشت و ساختگی پیداست. شاید نشود گفت زشت؛ چون آدمهای بیاحساس، منظورم کسانی است که نسبت به معیارهای زیبایی و زشتی بیتوجهاند، با دیدن آن ممکن است لوس و سبکمغزانه بگویند: «آخی، چه پسربچهی نازی.» از حق نگذریم نازبودنش برای درست بودن این دست تمجیدات بسنده است. ولی بهنظرم هر کس اندکی با زیبایی سروکار داشته با دیدنش آن را طوری پس بزند که گویی سوسکی را از خود میراند و با انزجار زیر لب بگوید: «چه بچهی ترسناکی.»
صفحه ۹