کتاب مغز اندرو

نویسنده: ادگار لارنس دکتروف

«از من خواستید یک دفترچه خاطرات روزانه تهیه کنم. دکتر٬ نوشتن مثل این است که با خودت صحبت کنی٬ همان کاری که من و شما در طول این مدت کرده‌ايم. بنابراین٬ چه فرقی می‌کند. حالا دارم درباره‌ی داون ایست می‌نویسم: امروز صبح انگار مه زمستانی در هوا یخ زده است. قدم زدن در مزارع مثل در آغوش گرفتن هوا و شنیدن صدای شکسته شدن یخ‌ها و عبور از دالان لوله‌ای جسم خویشتن است. به مکان‌هایی از این دست به‌شدت نیاز دارم. این‌جا در امانم. منظورم این است به همان دلیل که هر دو می‌دانيم٬ هر بار وارد مطب‌تان می‌شوم شما را به خطر می‌اندازم.

صفحه ۴۳

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب مغز اندرو

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

یک داستان محشر

معرفی کوتاه کتاب کودک یک داستان محشر نوشته‌ی فوئب گیلمن

شاهد کامل صدا ندارد

مروری بر کتاب باقی‌مانده‌های آشویتس نوشته‌ی جورجو آگامبن

از خون برخاسته

مروری بر کتاب اعمال انسانی نوشته‌ی هان کانگ

کتاب های پیشنهادی