کتاب حرامیان
کتاب حرامیان
1 عدد
اوتیس گفت: «حالا حال و روز مرا ببین، طوری پول خراب میکنم که انگار پول علف خرس است. اما شاید من و تو دو تایی با هم اینجا بتوانیم پول حسابی درآوریم. خب معلوم است که منظورم از زنبور خانم کوری بود. اسم اصلیاش اِورِب کورینثیا است، اسم مادربزرگ را روی او گذاشتند. خداییش این هم شد اسم که آدم بخواهد با همچین اسمی کار کند. حتی توی ولایت خودمان کیلبت هم اسماش توی ذوق میزد، آنجا بعضی از مشتریها از قبل اسماش را میدانستند و به آن عادت داشتند و بقیه هم به قدری عجله داشتند که کارشان راه بیفتد که اصلا اهمیت نمیدادند او اسم هم دارد یا ندارد.