عشق می‌تواند انسان‌ را به دروغ‌های بزرگی وادار کند

مروری بر نمایشنامه‌ی نوای اسرارآمیز نوشته‌ی اریک امانوئل اشمیت

ثریا جواهری

چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳

(1 نفر) 5.0

نمایش نوای اسرارآمیز

ما معمولاً این‌طور فکر می‌کنیم که عشق تنها می‌تواند عامل و نیروی محرکه‌ی اتفاق‌های مثبت و سازنده باشد. به همین علت اگر بشنویم کسی از روی عشق و علاقه، دست به فداکاری و ازخودگذشتگی زده، چندان تعجب نمی‌کنیم. اما اگر قرار باشد عشق منجر به دروغ‌های بزرگی شود چه؟ آیا از خودمان می‌پرسیم که چه چیزی باعث می‌شود که یک نفر به بهانه‌ی عشق، چنین دروغ بزرگی بگوید؟ اگر نسبت به جواب این سوال تردید دارید بهتر است نمایشنامه‌ی نوای اسرارآمیز را بخوانید؛ به‌نظر می‌رسد «اریک امانوئل اشمیت» برای این موضوع دلایل قانع کننده‌ای داشته باشد!

مرور کوتاهی بر نمایشنامه‌ی نوای اسرارآمیز

ابل زنورکو نویسنده‌ی مشهوری است که به جزیره‌ای دورافتاده پناه برده تا در خلوت و تنهایی زندگی کند. این نویسنده که جایزه‌ی نوبل هم برده، به تازگی آخرین کتاب خود، «عشق ناگفته» را که درباره‌ی مکاتبات عاشقانه‌ی یک زوج است، منتشر کرده است. اریک لارسن که خود را خبرنگار نشریه‌ی نبروزنیک معرفی کرده، با او قرار ملاقات گذاشته تا بتواند درباره‌ی این کتاب با او مصاحبه کند. گفتگوی میان این دو نفر با بحث در رابطه با عدم علاقه‌ی زنورکو به مصاحبه با خبرنگارها شروع می‌شود و رفته رفته به کتاب اخیر زنورکو و شخصیت‌های آن می‌رسد. لارسن به دنبال پیدا کردن هویت واقعی شخصیت زن کتاب، یعنی اوا لارمور است و زنورکو ادعا می‌کند که این شخصیت کاملاً خیالی است. اما لارسن مصرانه درصدد پیدا کردن پاسخ سؤالش است و این سماجت او باعث می‌شود راز بزرگی در زندگی این دو نفر برملا شود؛ راز پیچیده‌ای که وجه اشتراکش در زندگی این دو نفر قطعه‌ی «نوای اسرارآمیز» است.

لارسندارید چی کار می‌کنید؟
زنورکومی‌خوام بدونم هفت آوریل دوازده سال پیش برام چی نوشته بود؟ چی می‌تونست از روز عروسیش برام تعریف کنه! [صفحه رو پیدا می‌کنه]. نامه‌ای نیست.
لارسن لبخند می‌زند. زنورکو دست‌بردار نیست.
زنورکوفرداش چی؟ [می‌خواند] «هشتم آوریل. عشق من، به روشنایی سپیده‌دم می‌نگریستم و به تو فکر می‌کردم. به خودم می‌گفتم چه بسا من و تو هر دو در این لحظه به یک خورشید، روی یک زمین، در یک آن می‌نگریم و با این‌حال نمی‌تونستم خوشبخت باشم...» [با طنز و یأس][1]

همیشه منتظر باش که غافلگیر شوی!

اگر بگوییم پررنگ‌ترین ویژگی نمایشنامه‌های امانوئل اشمیت غافلگیری است، بیراه نگفته‌ایم! او در نمایشنامه‌ی نوای اسرارآمیز هم چندین بار مخاطب را شگفت‌زده می‌کند و با طراحی نقطه اوج‌های مختلف و تعلیق‌های دقیق و حساب شده، مخاطبان خود را بسیار هنرمندانه در بزنگاه‌ها غافلگیر می‌سازد. همچنین نباید فراموش کنیم که اشمیت در نمایشنامه‌هایش تحلیل‌های روانشناختی دقیقی نسبت به شخصیت‌هایش دارد. او با نگرشی فلسفی به نمایشنامه‌نویسی و بیان مفاهیم عمیق انسان‌شناسانه می‌پردازد. به همین دلیل است که موضوعات مطرح شده در نمایشنامه‌های او، برای مخاطبانش بسیار ملموس هستند.

نمایش نوای اسرارآمیز

در همین فضای فلسفی و انسان‌شناسانه‌ای که اشمیت رقم زده، نمایشنامه‌ی نوای اسرارآمیز از چندین جهت قابل بررسی است که مهم‌ترین آن‌ها، چندبُعدی بودن شخصیت‌ها و اتفاقات نمایشنامه است:

قهرمانی که خاکستری است

ابل زنورکو را می‌توانیم قهرمان خاکستری نمایشنامه‌ی نوای اسرارآمیز بدانیم. شخصیت چندبعدی او و دیگر افراد حاضر در این نمایشنامه به ما کمک می‌کند تا تصور آن‌ها در دنیای واقعی، برایمان راحت‌تر و ملموس‌تر باشد. زنورکو نویسنده‌ی مشهوری است که کتاب‌های پرفروش زیادی نوشته و در کارش بسیار موفق است. این شخصیت با همین جایگاه اجتماعی، در زندگی دیدگاه‌های عجیبی خصوصاً در مورد عشق دارد و از این‌که به دیگران توهین کند یا به آ‌ن‌ها نگاهی ابزاری داشته باشد، هیچ اِبایی ندارد. بااین‌حال، می‌بینیم که همچون زندگی واقعی، در حق او نیز اجحاف‌هایی شده، چرا که معشوقش او را از بزرگترین تصمیم زندگیش مطلع نساخته و در حقیقت، او را با خیال ارتباط عاشقانه‌ی محض با خودش فریب داده است.

ضدقهرمانی که شر نیست!

اریک لارسن نیز، به عنوان ضدقهرمان نمایشنامه‌ی نوای اسرارآمیز، لزوماً منفی و شر نیست. او دیدگاه ملموس‌تری نسبت به عشق دارد و سعی کرده با ازدواج و تشکیل یک زندگی معمولی، دوست داشتن در رابطه را تجربه کند و عشقش را امتداد ببخشد. او هم مانند زنورکو، از معشوق و همسرش فریب خورده. با این‌حال به خودش اجازه می‌دهد که در راه عشق، و برای زنده نگه داشتن عشق، دروغ بگوید و خودش هم فرد دیگری را فریب دهد!

غایبی که حضورش پررنگ است

یکی دیگر از ویژگی‌های مهم نمایشنامه‌ی نوای اسرارآمیز، تأثیرگذاری قابل توجه شخصیت غایب نمایشنامه بر پیشبرد داستان است. هلن، با وجود غیبتش، عامل اصلی ایجاد کشمکش‌های این درام است. اشمیت برای او نیز شخصیتی چندوجهی در نظر گرفته؛ هلن در عین حال که شخصیت عاشق‌پیشه و مطیعی داشته، توانسته با هر انگیزه‌ای که داشته برای مدتی طولانی هر دو شخصیت مرد نمایشنامه را فریب دهد!

لارسن«هلن شهوانی‌ترین زن»... ولی واقعاً تصور می‌کنید که هر دومون یک زن رو می‌شناسیم؟ دوتا هلن وجود داره: هلن شما و هلن من. چرا فکر می‌کنید هلن می‌تونست مثل یک تکه سنگ یکنواخت باشه؟ اگر اون هر دوی ما رو انتخاب کرد برای این بود که می‌خواست با هر یک از ما زنی متفاوت باشه. با شما سودای پر تب‌وتاب و با من عشق.
زنورکو[با طعنه]- پسر بیچارۀ من: عشق! چند وقته که ازدواج کردید؟
لارسندوازده سال.
زنورکودوازده سال؟ این دیگه اسمش عشق نیست، تنبلیه....[2]

عشق مرهم است یا زخم؟!

حتی عشق هم در این نمایشنامه، چندوجهی است و ابعاد مختلفی دارد. همانند دنیای واقعی، در نمایشنامه‌ی نوای اسرارآمیز نیز عشق هم روی لطیف و شفابخش خود را به مخاطب نشان می‌دهد، هم آن روی بی‌رحم و آسیب‌زننده‌اش را. شاید هم اشمیت به عمد چنین تصویری از عشق را با مخاطبانش به اشتراک گذاشته تا هرکسی خودش قضاوت کند عشق واقعی کدام است و چه ویژگی‌هایی دارد! 

معرفی نویسنده

اریک امانوئل اشمیت، نمایشنامه‌نویس، رمان‌نویس و کارگردان بلژیکی-فرانسوی، در سال 1960 در فرانسه به دنیا آمد. او که علاوه بر فلسفه در زمینه‌ی موسیقی نیز تحصیلات دارد، دکترای خود را در زمینه‌ی فلسفه به پایان رساند و زمانی که هنوز مشغول تدریس در دانشگاه بود، نمایشنامه‌نویسی را شروع کرد. نمایشنامه‌های اشمیت از اقبال خوبی برخوردار شدند و اکثر آن‌ها در سطح بین‌المللی بر روی صحنه رفته‌اند. نوای اسرارآمیز نیز یکی از معروف‌ترین نمایشنامه‌های اوست که در کشورهای مختلفی ترجمه و اجرا شده است. او علاوه بر نوشتن در حوزه‌ی تئاتر، در حوزه‌ی فیلم و سینما نیز فعالیت دارد، ضمن‌ این‌که رمان‌های موفق بسیاری نیز نوشته است. اشمیت بارها در جشنواره‌های مختلف مورد تقدیر قرار گرفته و جوایز مختلفی از جمله جایزه‌ی تئاتر مولیر فرانسه را در کارنامه‌ی خود دارد. در ایران نیز بسیاری از نمایشنامه‌های او از جمله خرده جنایت‌های زناشوهری، خیانت اینشتین، عشق‌لرزه و اگر از نو شروع کنیم به زبان فارسی ترجمه شده‌اند.

نوای اسرارآمیز


[1]- نوای اسرارآمیز، اریک امانوئل اشمیت، 1392، ص 57، نشر قطره.

[2]- نوای اسرارآمیز، اریک امانوئل اشمیت، 1392، ص 62، نشر قطره.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

وفاداری هومریک

وفاداری هومریک

معرفی نمایشنامه‌ی پنه‌لوپه نوشته‌ی ویلیام سامرست موام

پس برنده کیست؟

پس برنده کیست؟

معرفی نمایشنامه‌ی الیزابت دوم نوشته‌ی توماس برنهارت

روایتی از عشق در دنیای موازی

روایتی از عشق در دنیای موازی

معرفی نمایشنامه‌ی یک توهم عاشقانه نوشته‌ی ترنس راتیگان

کتاب های پیشنهادی