جورج اورول (George Orwell) داستان نویس، روزنامه نگار، منتقد ادبی و شاعر اهل انگلستان بود که در تمام آثارش هنر و ادبیات را به جهت تبدیل جهان به مکانی بهتر برای زندگی به خدمت گرفت. اورول نویسندهای سیاسی بود که اعتقاد داشت همین عقیده موضعی سیاسی است که هنر نباید کاری به سیاست داشته باشد.
جورج اورول طرفدار زندگی معمولی افراد معمولی بود. کسانی با شغلها، اسباب، عشقها، لذایذ و سرگرمیهایی معمولی که برای مفاهیمی همچون دلسوزی و اهمیت به همنوعان خود توجه ویژهای قائل هستند. به طوری که در کتاب جادهای به سوی اسکله ویگان اینطور نتیجهگیری میکند که جمعی از افراد روستایی، درک و فهم افزونتری نسبت به کابینه بریتانیا یا هیئت مدیره دانشگاه آکسفورد دارند.
رمان مزرعه حیوانات Animal Farm که با نام قلعه حیوانات نیز شناخته میشود یکی از شاهکارهای ادبی قرن بیستم و مشهورترین اثر این نویسنده، نقدی بر حکومتها و نظامهای تمامیت خواه است. پس از اتمام نوشتن کتاب مزرعه حیوانات چندیدن ناشر از چاپ این کتاب امتناع کردند و پس از چاپ نیز کتابفروشیها آن را در دسته کتابهای کودکان جای دادند. به طوری که خود جورج اورول به کتابفروشیها میرفت تا آنان را متقاعد کند که این کتاب، مناسب بزرگسالان است.
جورج اورول در داستان مزرعه حیوانات که براساس انقلاب روسیه نوشته شده، جامعهای را ترسیم میکند که به علت عدم آگاهی، قادر به اعتراض علیه ظلم و ستم نیستند و به مظلومانی تبدیل میشوند که به حقانیت خود شک کرده و ظالمان را بر حق میدانند. این کتاب به خوبی نشان میدهد که هیچ انقلابی به آرمانهای خود وفادار نمیماند و این منافع حاکمان است که آرمانها را مشخص میکند.
مزرعه حیوانات داستان حیواناتی در یک مزرعه است که به هدف آزادی و برابری انقلاب میکنند. وقتی این شورش نتیجه میدهد، خوکهای باهوش، رهبری مزرعه را به عهده گرفته و تبدیل به قانونگذار میشوند. شخصیتهایی که در کتاب مزرعه حیوانات ترسیم میشوند، هر یک نمادی از شخصیتی حقیقی در واقعیت هستند.
آقای جونز صاحب مزرعه است و شخصیت نیکلاس تزار دوم روسیه را تداعی میکند. میجر خوک پیر و خردمندی است که حیوانات را ترغیب به شورش میکند. او ترکیبی از شخصیت کارل مارکس، فیلسوف آلمانی و نظریه پرداز کمونیست و ولادیمیر لنین، رهبر حزب کمونیست روسیه است. باکسر، اسب این مزرعه که مسئولیت بسیاری از کارهای فیزیکی را برعهده دارد و خوکها خیلی راحت فریبش می دهند، نماد طبقه کارگر است. ناپلئون که باکسر همیشه حق را از آن او میداند، رهبر شورش است که با استفاده از ترس، حکومت میکند و نماد ژوزف استالین، رهبر شوروی است.
کتاب مزرعه حیوانات پر از جملاتی مهم، تاثیرگذار و ارزشمند است که به برخی ازآنها اشاره میکنیم:
«انسان تنها موجودی است که مصرف میکند بدون اینکه تولید کند. انسان شیر نمیدهد، تخم نمیگذارد، قدرت کشیدن گاوآهن را ندارد، سرعتش آنقدر نیست که بتواند خرگوش بگیرد. با وجود این، انسان اشرف مخلوقات است. اوست که حیوانات را به کار وامیدارد، اوست که در ازای این کار فقط قوت ناچیزی به آنها میدهد تا از گرسنگی تلف نشوند و مابقی را هم خودش تصاحب میکند. ما هستیم که زمین را شخم میزنیم و پِهِنِ ماست که زمین را حاصلخیز میکند. با وجود این، هیچ کداممان آه در بساط نداریم». «رفقا،آیا به نظرتان مثل روز روشن نیست که همه بدبختیهای زندگی ما زیر سر این انسانهای مستبد است؟ فقط کافی است از شرّ اینها خلاص شویم، آنوقت حاصل دسترنجمان مال خودمان میشود». «همه حیوانات برابرند، اما بعضی حیوانات از دیگران برابرترند». «حیوانات تمام این مطالب را باور میکردند. در واقع خاطرهآقای جونز تقریباً محو شده بود. میدانستند که زندگی امروزشان سخت و خالی است. غالباً گرسنهاند، سردشان است و به طور معمول جز خواب، کار میکنند. ولی بیشک روزهای قدیم از امروز هم بدتر بوده است».
درسی که درآخر داستان مزرعه حیوانات یاد میگیریم این است که قدرت سیاسی همواره بر یک مدار میچرخد، خواه در اختیار خوکهایی کمونیست، خواه در دستان انسانهایی کاپیتالیست و خواه در خدمت هر موجود دیگری با هر ایدئولوژی متفاوتی باشد. پایان کتاب ناامیدکننده، اما واقعی است. به ما نشان میدهد ساختن برابری واقعی و یک سیستم سیاسی کارآمد توهمی بیش نیست.
ترجمه کتاب مزرعه حیوانات را اولین بار سه سال بعد از انتشارش یعنی در سال 1948 امیر امیرشاهی به بازار نشر ارائه داد. تاکنون نیز مترجمهای خوبی همچون حمیدرضا بلوچ، حسین ستوده، محمدرضا صامتی، احمدرضا کساییپور، مرجان غیبی، امید خواجه محمودآبادی و عباس زارعی ترجمههای قابل قبولی از این کتاب را به بازار تقدیم کردهاند.
گفتنی است که اولین اقتباس سینمایی از این اثر در سال 1954 انجام شد. در سال 1999 نیز یک فیلم تلویزیونی از آن ساخته شد که در هر دو فیلم، داستان کتاب دستخوش تغییراتی شد. شاید همین موضوع، دلیل خوبی برای مطالعه خود کتاب باشد. زیرا عقاید و نظرات هر نویسندهای، با خواندن نسخه اصل مخلوق ادبیاش بسیار قابل فهمتر خواهد بود و درک بهتری از موضوع را در ذهن ما نهادینه خواهد کرد.
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.