فقط یک بار دیگر...

مروری بر قمارباز نوشته‌ی فیودر داستایفسکی

نسرین ریاحی‌پور

شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸

(2 نفر) 5.0

کتاب قمارباز

«اما من، بعد از این که متوجه شدم قرمز هفت بار پیاپی آمده است، ویرم گرفت که پولم را روی آن بگذارم. مطمئنم که نصف آن از خیره سری بود. می خواستم با خطر کردن­‌های جنون‌­آمیز، تماشاچیان را تحت تاثیر قرار دهم. و بعد_چه احساس عجیبی_ به روشنی یادم است که یکبارگی خواهش سوزانی برای خطر کردن وجودم را تسخیر کرد و حالا دیگر از شائبۀ خیره سری و جلوه فروشی یکسره عاری بود. شاید این گونه باشد که روح، با گذر از نه توی احساس­‌ها، سیر نمی‌­شود بلکه به واسطۀ آنها تحریک می‌­شود و خواهان احساس­‌های بیشتر و قوی‌­تر می­‌شود و آنقدر ادامه می­‌دهد تا یکسره خسته و هلاک شود.»(داستایفسکی1386: 187)

کتاب قمارباز شبيه يک خواب است؛ احساسات چنان قدرت گرفت­ه‌اند كه كسى تاب مقاومت در برابرشان را ندارد. شهوت آرى گفتن به وسوسه­‌ها مانند مه غليظى بينايى را از ميان برده است و شخصيت­‌ها با چنگ و دندان در پى زن و زر رسوايى به بار می­‌آورند. زنان اغوا‌گرى می­‌كنند و عشقى هم اگر متصور باشد به ميانۀ سوداى ميل وحشيانۀ تصاحب زنان رويايى و پول كشيده می­‌شود. ماجرا همه در شهرى جادويى _رولتنبورگ_مى گذرد، شهرى اروپايى و خيالى.

خانوادۀ يک سرهنگ كه خود را ژنرال معرفى می­‌كند و همسر خود را از دست داده است، به همراه معلم سرخانه و دايۀ فرزندانش روسيه را در پى مسائل مالی ترک كرده و در هتلى اقامت گزيده­‌اند. مردى فرانسوى و مرموز هم در كنار آن­هاست و راوى كه معلم ساده و جسوری­ست نمى‌داند چه رازى در ماندن دوگريو _مرد فرانسوى_  با آن‌ها وجود دارد. از سوى ديگر او مدت هاست كه دستمزدى دريافت نكرده؛ اما دلبستگى به نادخترى ژنرال_پاولینا الکساندرونا پراسکوویا_ او را نزد اين خانوادۀ عجيب نگه داشته است. او تلاش می‌كند دليل رفتارهاى بهت­‌آور اطرافيانش را دريابد و بداند پاولينا و ژنرال چه چيزهايى را پنهان می­‌كنند. كم‌كم در حالى كه جادوى شهر پر از کازینو او را به درون می­‌کشد پرده از رازها می‌­افتد و او هم به يكى از شخصيت‌هاى مسخ شدۀ شهر تبديل مى­‌شود.

گفته می‌­شود داستايفسكى در قمارباز دوره­اى از زندگى خود را روايت می­‌كند كه در آن درگير چرخ بخت بوده است. درک عميق احساسات، رفتارها، شيوه و قوانين قمار، توصيف فضاى حاكم بر قمارخانه و روايت درگيرى تكان دهندۀ قماربازان در تک تک ثانیه­‌های بازی همه اين ادعا را تاييد می­‌كنند. نكتۀ شگرف در نوشتار او استفاده از روشی پژوهشى به نامGrounded Theory* ست كه حدود صد سال پس از نوشته شدن قماباز براى اولين بار توسط دو جامعه شناس مطرح و به کار گرفته شد. روشى كه راوی داستان بی آن که ادعای پژوهش داشته و یا نامی برای آن برگزیده باشد ناخودآگاه در توصیف­‌های بی­‌نظیرش وقتی لحظات دلهره آور گردش چرخ بخت را روایت می­‌کند استفاده کرده است. او تماشاگر چیره دستی­‌ست که داستان نمی‌­نویسد بلکه خواننده را به کازینو می­‌برد؛ پای صفحه گرد قمار می‌­نشاند؛ تاس به دستش می‌­دهد و قواعد حاكم بر بازی و جامعه‌­ای از خودبی­خود را به او می­‌آموزد. مخاطب را در بحران­‌های هیجانی و عاطفی آلکسی ایوانوویچ، معلم سرخانه و راوی، شریک می­‌کند؛ او را وادار می­‌کند حساب سکه­‌ها و فرانکش را داشته باشد؛ با پیروزیش شاد شود و با هر شکست او دست بر سر بکوبد. قمارباز چنین داستانی­‌ست. داستانی که زندگی را به قمار می­‌کشد و غافلگیری در قمار زندگی را تداعی می­‌کند؛ همان طور که هر دو قابل پیش بینی نیستند.

او همچنین نشان می‌­دهد اعتیاد به همآ مخدرها چگونه فکر و جسم انسان را تصاحب می‌­کند، چگونه همۀ اهداف و آرزوها کنار نهاده می‌شوند تا تمام زندگی انسان در راه خواستن مخدری صرف شود که می‌­­تواند کشیدنی یا بوییدنی و ... نباشد بلکه بازی، فضای مجازی، کار و دیگر چیزها باشد. خواستن­‌هایی که روابط انسانی را نابود می­‌کند و در مقام معبود می‌­نشیند.

قمارباز یکی از رمان های فیودور داستایفسکی نویسنده شهیر روسی است که در سال 1866 نوشته شده است. رمان های دیگر این نویسنده با عناوین “ابله”، “جنایات و مکافات”، “شب های روشن”، “بانوی میزبان”، “یک اتفاق مسخره”، “نیه توچکا” و “همزاد” به فارسی ترجمه شده است.


* روش تحقیقی عام، استقرایی و تفسیری که در سال 1967 توسط بارنی گلیزر و انسلم اشتراوس به وجود آمد.
- نشر نیلوفر

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

گفته می ­شود داستايفسكى در قمارباز دوره­اى از زندگى خود را روايت ی ­‌كند كه در آن درگير چرخ بخت بوده است. درک عميق احساسات، رفتارها، شيوه و قوانين قمار، توصيف فضاى حاكم بر قمارخانه و روايت درگيرى تكان دهنده قماربازان در تک تک ثانیه ­‌های بازی همه اين ادعا را تاييد می كنند.

رمان های دیگر این نویسنده با عناوین “ابله”، “جنایات و مکافات”، “شب های روشن”، “بانوی میزبان”، “یک اتفاق مسخره”، “نیه توچکا” و “همزاد” به فارسی ترجمه شده است.

مطالب پیشنهادی

ابله: «بی‌قرارِ ناهمرنگ با همگان»

ابله: «بی‌قرارِ ناهمرنگ با همگان»

نگاهی به شخصیت «پرنس میشکین» در رمان «ابله» از فئودور داستایفسکی

چه کسی می‌تواند چنین بی دریغ دوست بدارد؟

چه کسی می‌تواند چنین بی دریغ دوست بدارد؟

مروری کوتاه بر شب ­‌های روشن نوشته‌ی فیودور داستایوفسکی

رابطه‌ی ما یک شایعه بود

رابطه‌ی ما یک شایعه بود

مروری بر کتاب شیرفروش نوشته‌ی آنا برنز

کتاب های پیشنهادی