اهمال، تمایل به عقب انداختن کارهای ناخوشایند اما ضروری است؛ سفر دشوار به باشگاه ورزشی، اتخاذ یک سیاست بیمهای ارزانتر، نوشتن نامههای تشکرآمیز. حتا تصمیمهای سال نو هم کمک چندانی به تو نمیکند.
اهمال کردن کار ابلهانهای است؛ چراکه هیچ پروژهای قرار نیست به خودی خود کامل شود. ما میدانیم انجام یک کار سودمند است، پس چرا دائما آن را به روز دیگری موکول میکنیم؟ بهخاطر وجود بازهی زمانی بین کاشت و برداشت. پُر کردن این فاصله نیازمند میزان زیادی قوای ذهنی است، همانطور که روی بائومایستر، روانشناس، این را در یک آزمایش هوشمندانه نشان داد. او دانشجویان را در برابر یک اجاق که در آن شیرینی شکلاتی در حال پخته شدن بود گذاشت. بوی خوشمزهی شیرینیها در اتاق پیچیده بود. سپس یک کاسه پُر از تربچه کنار اجاق گذاشت و به دانشجویانش گفت هرچه بخواهند میتوانند از آن بخورند، اما اصلا حق دست زدن به شیرینیها را ندارند. سپس سی دقیقه دانشجویان را در اتاق تنها گذاشت. دانشجویان گروه دوم اجازه داشتند هرچه میخواهند شیرینی بخورند. بعد از آن، هر دو گروه باید یک مسالهی دشوار ریاضی را حل میکردند. دانشجویانی که اجازهی خوردن شیرینی به آنها داده نشده بود دو برابر سریعتر از گروهی که به تعداد دلخواه شیرینی خورده بودند از حل مساله ناامید شدند. بازهی زمانی خویشتنداری باعث تحلیل رفتن قوای ذهنی یا ارادهی آنها شده بود – نیرویی که برای تسلیم نشدن در برابر دشوار بودن مساله به آن نیاز داشتند. اراده مثل باتری است. حداقل در کوتاهمدت اینچنین است. اگر تحلیل برود، تلاشهای آینده به شکست محکوم خواهند بود.
رولف دوبلی، هنر شفاف اندیشیدن، چاپ ،مترجم عادل فردوسی پور/ علی شهروز / بهزاد توکلی ، نشر چشمه