کتاب فال خون

نویسنده: داوود غفارزادگان

جرئت نداشت برگردد داخل سنگر. ایستاده بود بیرون و از سرما می‌لرزید. باورش نمی‌شد ستوانیار را کشته باشد. همه چیز ناگهانی اتفاق افتاده بود. ستوان پشت سر هم سیگار می‌کشید و در باریکه راه میان برف‌ها قدم می‌زد. صورتش از شکل افتاده بود و موهایش آشفته بود. جای کبود انگشت‌های ستوانیار روی گردن باریک و سرخش پیدا بود. 

زمان سخت می‌گذشت. حساب وقت از دستش در رفته بود. دهانش تلخ بود و دیگر میل به سیگار کشیدن هم نداشت. پابه‌پا می‌شد و سعی می‌کرد نگاهش با نگاه ستوان تلاقی نکند.

شب نزدیک بود و اگر همان‌طور بیرون می‌ایستادند، خون در رگ‌هایشان یخ می‌بست. ستوان اصلاً توجهی به او نداشت. برف زیر پایش کوبیده شده بود و مثل در صیقل‌خورده‌ای برق می‌زد. هر چند دقیقه یک بار به سرفه می‌افتاد. دست به گردن، روی شکم تا می‌شد و خلط پر از خون را تف می‌کرد روی برف‌ها.

صفحه ۵۳

مروری بر کتاب فال خون نوشته‌ی داوود غفارزادگان

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب فال خون

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: فال خون
  • ناشر : سوره مهر
  • تعداد صفحات: 65
  • شابک: 9789645062680
  • شماره چاپ: 13
  • سال چاپ: 1396
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

ناگفته‌های سرزمین زیتون

مروری بر کتاب چیزی برای از دست دادن ندارید جز جان‌هایتان

این غذا زرافه و لاکپشت دارد

معرفی کتاب کودک خوراک زرافه با سالاد لاک‌پشت نوشته‌ی رضا دالوند

عدالت در ساحت انتقام

مروری بر کتاب مرگ و دختر جوان نوشته‌ی آریل دورفمان

کتاب های پیشنهادی