کتاب تنهایی این بود

نویسنده: خوآن خوسه میاس

النا داشت موهای پایش را در حمام می‌زد که تلفن زنگ زد و به او خبر دادند که مادرش همین الآن از دنیا رفته. بطور غریزی به ساعت نگاهی انداخت و سعی کرد این لحظه را در حافظه‌اش نگه دارد؛ شش و سی دقیقه‌ی بعد از ظهر. با اینکه روزها یواش یواش بلند و بلندتر می‌شدند، به خاطر چند تکه ابر که از اواسط روز مثل یک سقف بر بالای شهر جمع شده بودند هوا تقریبا تاریک بود. همانطور که گوشی دستش بود و به حرفهای شوهرش که از آن طرف خط سعی می‌کرد هم تأثیرگذار باشد و هم مهربان گوش می‌داد با خودش فکر کرد بهترین ساعت برای رفتن از این دنیا بود.

- خودم می‌آیم دنبالت و با هم می‌رویم بیمارستان. برادرت هم آنجاست 

پرسید: خواهرم چطور؟ چه کسی به خواهرم خبر می‌دهد؟

افزودن به پاکت خرید 35,000 تومان

کتاب تنهایی این بود

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

ارواح معلق در تاریکی اسارت

مروری بر نمایشنامه‌ی خانه‌ی برناردا آلبا نوشته‌ی فردریکو گارسیا لورکا

جادوی افسانه‌ای یک اسطوره

گابریل گارسیا مارکز: مروری بر زندگی و آثار

همه‌ی این‌ها زندگی من را ساختند

مروری بر کتاب کودک تکه‌هایی که من شدند نوشته‌ی رنه واتسون

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 35,000 تومان