کتاب طاهره، طاهره عزیزم
نویسنده: غلامحسین ساعدی
وجود من بستهگی به محبت تو دارد، محبتی که شاید بیآلایشاش بتوان خواند. میدانم که نامههایام به تو میرسد، ولی تو خود را چهگونه میتوانی راضی کنی که به من بیاعتنا باشی؟ از تو تمنا میکنم، عاجزانه خواهش میکنم که برایام نامه بنویسی. عکسهایی که از تو خواستهام هرچه زودتر با پست سفارشی به آدرس پادگان سلطنتآباد، گروهان سوم پزشکی و بهنام من بفرست. برایام نامه بنویس. یک نامهی تو میتواند مرا امیدوار و دلگرم کند و سختی این روزهای لعنتی را قابل تحمل سازد. مرا فراموش مکن. در اینجا انسان احساس غربت و تنهایی میکند. غریب[ی] و تنهایی من چندین برابر دیگران است.
تو را میبوسم، به امید روزهای آینده
صفحه 46
مطالب پیشنهادی
دیگریِ دروغین، دیگریِ راستین
مروری بر نمایشنامهی آی بیکلاه، آی باکلاه نوشتهی غلامحسین ساعدی
حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا
معرفی کوتاه کتاب کودک حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا نوشتهی اسکات کوپر
عملکرد مغز ما چگونه است؟
مروری بر کتاب گندزدایی از مغز نوشتهی فیث جی. هارپر
کتاب های پیشنهادی