کتاب هملت | نشر دات

نویسنده: ویلیام شکسپیر

لایرتیس  افسوس! پس غرق شد؟

شهبانو   غرق، ‌بله غرق.

لایرتیس  بیچاره افیلیا، تو اینک خود از آنچه باید سیراب‌تری، از این رو من راه بر اشک خویش می‌گیرم؛ اما تدبیر ما همین است و طبیعت بر عادت خود می‌ رود، بگذار زبان عیب‌جو هر چه می‌خواهد بگوید. با ریخته شدن این اشک‌ها نازک‌دلی زنانه از من به در می‌شود. خدا نگهدار، خداوندگار من! سخنانی دارم که همچون آتش می‌خواهد زبانه بکشد، ولی این اشک‌های ابلهانه خاموشش می‌کند.

(بیرون می‌رود)

شاه  گرترود، به دنبالش برویم. با چه زحمتی توانستم خشم دیوانه‌وارش را فرو بنشانم! اینک می‌ترسم این خبر بار دیگر برانگیزدش. پس به دنبالش برویم.

(بیرون می‌روند)

صفحه 126

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب هملت | نشر دات

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

بردگی مردگان

یادداشتی درباره‌ی رمان «نفوس مرده»

تراژدی جنایت و جنون

مروری بر نمایشنامه‌ی مکبث نوشته‌ی ویلیام شکسپیر

خاتمه بر عشق!

مروری بر کتاب بر باد رفته نوشته‌ی مارگارت میچل

کتاب های پیشنهادی