کتاب عصر انحطاط
کتاب عصر انحطاط
1 عدد
فکر اصلی پشت این کتاب ساده و روشن است: یونان و روم باستان به عنوان تمدنهایی پاگان، و تا حد زیادی به هم پیوسته، تمدنهایی کثرت گرا، دنیوی، فخیم و شیفته امرحسانی زیبا بودند. مسیحیت اما، در فرایندی همزمان فرسایشی و فاتحانه، بنیانهای این بنای باشکوه، و به مرور تمامت ابنیه و سازه های آن، را ذره ذره خورد و نهایتاً خراب کرد، مسیحیتی که مشخصه آن به زعم نویسنده حصرگرایی قدسیت خاکساری و رهبانیت معنویت بود.
آنچه این کتاب را به عنوان کتابی شخصی و من غیر مستقیم، شرح حال نگارانه از جهاتی جالب توجه میسازد بیان صریح- خام، جانبدارانه یک طرفه مدافعه گرانه- توجیه گرانه و غیورانه متعصبانه دیدگاه بالا و بسط آن با لحنی ستیهنده و گاه حتی عصبی است. آن هم به وسیله فردی «غیر متخصص»، اما علاقه مند و البته بسیار «پرانگیزه» و به مدد مجموعه ای محدود و گزینش شده از «فکت»ها و حکایتهای تاریخی در سنتی که ادوارد گیبون فاضل ترین و فصیح ترین نماینده آن است.
پشت جلد