کتاب زندگی پنهان ذهن
کتاب زندگی پنهان ذهن
باور داشتن، دانستن، اعتماد کردن
مغز موقع تصمیمگیری، علاوهبر انتخابِ گزینه، باور هم ایجاد میکند. این همان چیزی است که ما آن را بهصورت اعتماد یا اعتقاد به کارمان ادراک میکنیم. گاهی از دکهای شکلاتی میخریم و مطمئنیم این دقیقاً همان چیزی است که میخواهیم. گاهی هم به راهمان ادامه میدهیم با این خیال که ای کاش شکلات کام تلخشدة ما را از اینکه انتخاب خوبی نکردهایم شیرین میکرد. ماية لذت همان است، اما دردناکی درکِ اینکه تصمیم ناپختهای گرفتهایم خیلی فرق میکند.
همة ما، زمانی، به تصمیمی کورکورانه اعتماد کردهایم که بعداً معلوم شده اشتباه بوده است. یا اینکه برعکس، در بسیاری از موارد که درواقع همة دلایل را داشتهایم که سرشار از اعتماد به نفس باشیم، بدون باور و عقیده عمل کردهایم. چگونه این حس اعتماد در تصمیمهایمان ساخته میشود؟ چرا بعضی از مردم همیشه، هر کاری هم که بکنند، اعتماد بیش از حد دارند، و بعضی در شک زندگی میکنند؟
بررسی علمی این اعتماد - یا تردید و تأمل - بسیار جذاب شده است، چون پنجرهای به ذهنیت میگشاید؛ در این بررسی، اعمال مشاهدهپذیر ما مطالعه نمیشود بلکه باورهای خصوصی ما زیر ذرهبین میرود. این مسأله از دیدگاه صرفاً عملی هم چیزی نیست که بتوان گفت اهمیت زیادی ندارد، چون اعتماد به خودمان و به کارهایمان (یا نداشتن آن) شیوة بودن و زندگی ما را تعیین میکند.
صفحه ۸۷