کتاب کلیسای جامع و چند داستان دیگر

نویسنده: ریموند کارور

دور وبرش را نگاه کرد. چراغ پایداری طلایی اتاق را روشن کرده بود که یک زیر سیگاری بزرگ و یک جا مجله ای به پایش وصل بود. تلوزیونی جلو دیوار روبه رو بود، روشن بود، با صدای کم. راهرو باریکی تا پشت آپارتمان می رفت. درجه کوره را زیاد کرده بودند و هوا سنگین بود و بوی دارو می داد.

صفحه 87

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب کلیسای جامع و چند داستان دیگر

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

زیبا صدایم کن

معرفی کوتاه کتاب کودک زیبا صدایم کن نوشته‌ی فرهاد حسن زاده

پروست بودن

مارسل پروست: مروری بر زندگی و آثار

هفت روز نفس‌گیر

مروری بر کتاب نام گل سرخ نوشته‌ی امبرتو اکو

کتاب های پیشنهادی