کتاب فیلم در فیلم
2 عدد
مدرسه و خیابان بعد از ظهر بیرون جا
در حالی که پسر بچههای مدرسهای با کارنامههای قبولی در زیر بغل شادمانه به بازی و شوخی سرگرمند از در مدرسه بهروز اهمال پور میآید با کارنامهای در دست و اشکی در چشم او در پیاده رو میآید و مدرسه را پشت سر میگذارد ولی هنوز همچنان دانش آموزانی از دو سویش میگذرند که یا از شور کارنامه گرفتن شتاب دارند و یا سرمست قبولی خوشحال به خانه میدوند؛ یکی دوتایی بر دوچرخه و یکی دوتایی بر روان رو. هیاهوی توپ بازان و گشت و واگشت یکی دو توپ او نه به بازی بچه ها نگاه میکند و نه اگر به بازی بخوانندش میشنود میرسد به خیابان اصلی و یکر است میرود روی خط کشی عابر پیاده بر زمین میخوابد. یک سواری هراسیده و بر زمین کشان ترمز میکند؛ دو سواری پشت سرش میکوبند به او و به هم.