کتاب ثریا در اغما
کتاب ثریا در اغما
«نه – باطنا هم غمگیناند و هم غمانگیز... من اینها را دیدم و تیپ آنها را هم میشناسم. نادر پارسی و بهمن قراگوزلو و دکتر کوهسار و ژیلا وارسته و بیژن کریمپور و سودابه برزگر و هژیر هومن و دکتر داریوش اردکان و اردشیر ویسی و غیره و غیره و غیره که شما میبینید، هسته مرکزی یک گروه از شعرا و نویسندگان و هنرمندان بعد از فرار از انقلاب اسلامی در فرانسه را تشکیل میدهند. گروههای دیگهای هم هستند. خدا میدونه چندتاشون هم در لندناند. در آمریکا که هیچی – اونجا اقیانوسییه. انقلاب اسلامی ذوقشان را کور کرده! نمیتوانند در ایران باشند و شعر نو و نمایشنامه نو بنویسند، می و معشوقه بپا باشد، و شبها برنامههای هنری در تلویزیون و در سالنهای فرهنگ و هنر اجرا کنند. اگر برگردند هم کسی کارشان ندارد، اما آنها اینجا ماندهاند چون بساط شرب مدام آزاد دارند. مینشینند و میگویند ما تحت تعقیبیم و اگر پایمان به ایران برسد ما را در زندان اوین میگذارند سینه دیوار. بله، در ایران اگر از این ادعاها دربیاورند توی دهنشان میزنند، و باید توی صف شیر و مرغ و دستمال کاغذی آنقدر بایستند تا علف زیر پاشون سبز شه.
صفحه ۱۷۴