کتاب کیک عروسی و داستانهای دیگر

نویسنده: گروه نویسندگان

Diem Perdidi
یک روز به بطالت گذشت
جولی اوتسوکا

اسم خودش یادش هست. اسم رئیس جمهور یادش هست. اسم سگ رئیس جمهور یادش هست. یادش هست در کدام شهر زندگی می‌کند. و در کدام خیابان. و کدام خانه. همون که به درخت زیتون بزرگ داره، سر پیچ خیابون. یادش هست چه سالی است. یادش هست چه فصلی است. روزی را که تو به دنیا آمدی یادش هست. دختری را که قبل از تو به دنیا آمده یادش هست دماغ پدرتو داشت، این اولین چیزی بود که توی صورتش توجهمو جلب کرد ــ ولی اسم آن دختر یادش نیست. اسم مردی را که زنش نشده یادش هست ـ فرانک ـ و نامه‌هایش را توی کشویی کنار تختش نگه می‌دارد. یادش هست که تو یک وقتی شوهری داشتی، ولی حاضر نیست اسم شوهر سابقت را به یاد بیاورد. به او می‌گوید، آن مرد.

صفحه ۵۷

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب کیک عروسی و داستانهای دیگر

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا

معرفی کوتاه کتاب کودک حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا نوشته‌ی اسکات کوپر

شعرداستان‌های آقای معلم

مروری بر کتاب دوباره از همان خیابان‌ها نوشته‌ی بیژن نجدی

قیام من علیه ما

مروری بر کتاب ما نوشته‌ی یوگنی زامیاتین

کتاب های پیشنهادی