کتاب ناگهان انقلاب
کتاب ناگهان انقلاب
1 عدد
توجه من هم مثل بسیاری از آمریکاییها در سال ۱۳۵۸ وقتی اعضای سفارت آمریکا در تهران به گروگان گرفته شدند به ایران جلب شد. اکنون ربع قرنی از آن ماجرا گذشته اما من هنوز حس خشم و انزجاری را که داشتم به یاد دارم. به یاد دارم که همراه عدهای از همکلاسیهای دبیرستانیام در یک راهپیمایی ضدایرانی هم شرکت کردم. بیرون یک مسجد، در ساعت شلوغی خیابانها نوشتهای را روی سر برده بودیم که بر آن نوشته شده بود «اگر از آیتاللهها متنفرید بوق بزنید». خیلی از رانندهها بوق میزدند. احتمالاً نمیدانستند - در مورد خودمان مطمئنام که نمیدانستیم - که آن مسجد مسجدی است وابسته به سعودیها و اکثریت سعودیها و ایرانیها به دو مذهب مختلف در اسلام تعلق دارند (سنی و شیعه)، و اینکه هر یک از حکومتهای اسلامی عربستان سعودی و ایران دیگری را دشمن خود میداند. بعدها که یکی از معلمهامان این را گفت من خیلی خجالت کشیدم. وقتی مطالعه دربارة تاریخ ایران را شروع کردم متوجه شدم که اشارة ما به «یک آیت الله» چه اندازه نادرست بوده، زیرا بسیاری آیتاللههای دیگر هم وجود دارند و آن آیتالله خاص و مورد نظر ما - روح الله خمینی - دیگر در ایران آیتالله خوانده نمیشود. در انقلاب ایران به او لقب «امام» دادند، لقبی که مقام و منزلتاش را از دیگر روحانیون بلندمرتبة شیعه بالاتر برد. تداوم به کار بردن «آیتالله» در غرب در مورد ایشان یا از سر نادانی است یا از سر کینه و دشمنی.
صفحه ۱۵