کتاب نام ها و نشانه ها در دستور زبان فارسی
کتاب نام ها و نشانه ها در دستور زبان فارسی
1 عدد
تعهد به زبان؛ یک تعهد اجتماعی
مردی به شیدایی، عاشق زبان مادریِ خویشام. زبانی که در طول قرنها و قرنها، ملتی پُر مایه، رنج و شادی خود را بدان سروده است. زبانی ترکیبی و پیوندی، که به هر معجزتی در قلمروِ کلام و اندیشه راه میدهد. حتا عربی که در فارسی وارد شد، فارسی فارسی ماند. مشتی مفهوم را که لازم داشت از زبان عربی به نفع خودش مصادره کرد، اما ساختارش را از دست نداد. زبانی که در پیرانهسری نیز ظرفیتهای عظیم تازهیی در آن - مییابم و برخوردم با آن، برخورد با چیزی مقدس است. شاید به همین دلیل است که این اواخر کمتر مینویسم، زیرا معتقدم که در این معبد قدسی، تنها باید حضور قلب داشت و انسان همیشه حضور قلب ندارد. در آغاز راه، قضیه فرق میکرد. آن موقع، زبان در نظر من فقط یک وسیله بود، شاید یک چیز «مصرفیی» که به خاطر یک شعر میشد پدرش را در آورد. کاری که متأسفانه امروز هم پارهیی از شاعران جوان میکنند.
من زبانشناس و این حرفها نیستم، ولی وقتی آدم کاری میکند که الزاماً نیازمند آگاهی از فلان یا بهمان مقوله است، نمیتواند خودش را از آن کنار بکشد. زبانشناسی یک علم است و علم را جز از طریق پرداختن مستقیم به آن نمیشود آموخت، اما شاعری امری شهودیست و چون آموختنی نیست، در چارچوبهای عبوس علم، احساس نفستنگی میکند. با این همه سر و کار شعر با زبان است که ناگزیر باید آموخت و اگر شاعر از آموختن آن بگریزد، امر شاعریاش مختل میشود و در آن به توفیق دست پیدا نمیکند.