کتاب تعمیرکار
نویسنده: برنارد مالامود
یک شب در اواسط زمستان، در سرما و سیاهی غلیظ ساعت چهار بامداد، سردبوک و ریشتر گاریچی به اصطبل آمدند، دو دسته اسـب بردند و شـش اسب در اصطبل گذاشتند. پاکوف، که دو روز پیش به آجرپزی آمده بود، صدای قدمهای سنگین آنها را روی سنگ فرشهای پوشیده از برف شنید و فوراً از تخت بیرون پرید، شمع کوتاهی را روشن کرد و با عجله لباس پوشید. مخفیانه از پلههای پشتی اتاقش در بالای اصطبل پایین آمد و از کنار نردهها و کورهی آجرپزی گذشت تا به انبار رسید. بیحرکت در هوای سرد و مرطوب، گاریچیها و دستیارهایشان را دید. در حالی که از پوستینها و پهلوی اسبهایشان بخار بلند میشد و مشغول پر کردن گاریها از آجرهای زرد و بزرگ و سنگین بودند. کار به کندی پیش میرفت، یکی از مردان آجر را به سمت کس دیگری میانداخت و او هم آن را به سمت گاریچی که روی گاری ایستاده بود، گاریچی هـم آن را در هوا میقاپید و در کاری میچید.
صفحه ۶۱
- نام کتاب: تعمیرکار
- مترجم: شیما الهی
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 317
- شابک: 9786220105589
- شماره چاپ: 8
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان آمریکایی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
همهی اینها زندگی من را ساختند
مروری بر کتاب کودک تکههایی که من شدند نوشتهی رنه واتسون
درد تبعید
نقد و بررسی کتاب دوستان من اثر هشام مطر
روز بدون پوشک
معرفی کتاب کودک روز بدون پوشک نوشتهی لیز فلچر
کتاب های پیشنهادی