کتاب معنای زندگی ام
1 عدد
از نظامیگری تا دیپلماسی
سری به روستاهای آفریقا زدم، البته این کار برای هیچ کس جذاب نبود.
هیچ چیز کسالتبارتر از خاطرات مبارزان قدیمی نیست، با این همه میخواهم بگویم که در کوفرا، اتیوپی و لیبی بودم، اقامتی طولانی در آفریقای مرکزی، و در آنجا به تمرین خلبانی پرداختم، زیرا فقط به شکل عملی میتوانستم قابلیتهایم را در این عرصه تکمیل کنم و خلبانی را کامل بیاموزم، البته قبل از آن در نقش مسلسلچی، دیدهبان، افسر نیروی هوایی و خمپارهانداز هم خدمت کرده بودم. مهمترین خاطرهام از آفریقای مرکزی این بود که به هیچ وجه الکل نخوردم، حتی یک جرعه. گهگاهی لبی به شراب میزدم، اما به ندرت و آن هم فقط به این دلیل که برای انگور در ارزشهای فرهنگی سرزمینم حرمت قایل بودند، وگرنه هیچ میلی برای نوشیدن الکل نداشتم، نه آبجو، نه ویسکی و نه هیچ چیز دیگری.
صفحه ۲۹