کتاب فرزند خوانده

نویسنده: خوآن خوسه سائر

مرگ هرگز برای آن سرخ‌پوستان ذره‌ای اهمیت نداشت.مرگ و زندگی با هم برابر بود و حیات و وجود آدمیان، اشیاء و حیوانات، زنده یا مُرده، در همین تراز اهمیت برقرار بود. البته ایشان هم مثل هر کسی می‌خواستند زنده بمانند، اما مرگ را مخوف‌تر از خطرات دیگری نمی‌پنداشتند که از وحشت دیوانه‌شان می‌کرد. مرگ واقعیتی ناگزیر بود و نمی‎‌ترساندشان. به‌آسانی می‌توان آنان را تصور کرد که در هنگامه‌ی تیراندازی سربازان بازگشته باشند تا دارایی‌هاشان را بردارند و تردید ندارم جسدهای کبودی که روزهای بعد شناور به سوی پایین‌دست رودخانه کشتی را در میان گرفته بودند، بدون ترس و غم با این زندگی بدرود گفته‌اند. آن‌چه می‌ترساندشان نه ناممکن بودن جهانِ دیگر بلکه ناممکن بودن همین جهان بود.

صفحه ۱۱۰

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب فرزند خوانده

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

درس خواندن در مدرسه‌ی بزرگ خلاقیت

مروری بر کتاب نوشتن خلاق نوشته‌ی گابریله لوسر ریکو

میل ندارم مسیر تاریخ رو عوض کنم

مروری بر نمایشنامه‌ی رمولوس کبیر نوشته‌ی فردریش دورنمات

تأملی در تأملات؛ بینش‌هایی برای زندگی و مرگ

مروری بر کتاب تأملات نوشته‌ی مارکوس اورلیوس

کتاب های پیشنهادی