کتاب دوازده نت برای سکوت
مجموعه داستان به هم پیوسته
محبوبم! میان خورشیدهای همیشه زیبایی تو لنگری است
خورشیدی که از سپیدهدم همهی ستارگان بینیازم میکند
نگاهت شکست ستمگری است
نگاهی که عریانی روح مرا از مهر جامهای کرد بدانسان که کنونم
شب بیروزن هرگز چنان نماید که کنایتی طنزآلود بودهاست
و چشمانت با من گفتند که فردا روز دیگریست.
ادامهی شعر را به خاطر نیاورد. قلبش، تند میزد. بغض، راه گلویش را بسته بود و پردهی نازک اشک، چشمش را تار کرده بود. با پشت دست، اشکش را گرفت و زیر شعر نوشت:
آنکه بیفروغ چشمانت، روزش شبِ تار است.
عادل
صفحه 73
تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»
خدا تو را گرفتار و اسیر این مرد نکند
معرفی کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی
رستگاری در کرانهی دریا
معرفی کتاب بانوی دریایی نوشته هنریک ایبسن