کتاب رنگین کمان رویاها
کتاب رنگین کمان رویاها
بیش از بیستسال در اروپا سرگردان بود و در فیلمهای دیگران بازی میکرد در تلاشی پایانناپذیر برای تأمین هزینههای سرسامآور فیلمهایی که ذهن و تصورش را پُر میکنند. ادیسه، ایلیاد، جنگوصلح، نوح، سالومه و اسناد پیک ویک همه به گونهیی سینمایی در ذهنش مجسم میشدند اما به علت نبودن سرمایه هرگز روی پرده نیامدند. فیلمی را چندروزه(مکبث) و فیلمی را در طول سالها(دُنکیشوت) میسازد. اما بهرغم موانعی که به نظر میرسد همیشه با آنها مواجه است، ولز بهراحتی تصدیق میکند که «برای یک هنرمند بزرگترین خطر این است که خودش را در وضعیتی راحت بیابد.» همچنین، با فروتنی خاص خود، که هرکس با او صحبت کرده تأییدش خواهد کرد، گفته است:« تصور نمیکنم که به خاطر هیچچیزی در یادها بمانم، اما دربارهی کارم چنین فکر نمیکنم. کار کردن به خاطر نسلهای آینده درست همان اندازه حقارتبار است که کار کردن به خاطر پول.»
صفحه 32