کتاب قاضی و جلادش

نویسنده: فریدریش دورنمات

منتظر ماندند و ساعت که هشت شد و اتفاقی نیفتاد، برلاخ گفت وقتش است از چانتس بپرسد چه قصدی دارد.

«چیز محاسبه‌شده‌ای نیست، بازرس، هنوز در قضیه‌ی اشمید آن‌قدرها پیشرفت نکرده‌ام،شما هم در واقع با وجود سوء‌ظنی که دارید، در تاریکی گام می‌زنید. هرچه دام سر این امکان می‌گذارم که امشب، همان‌جایی که اشمید چهارشنبه بوده، ضیافتی برپاست که احتمالاً عده‌ای با اتومبیل‌هایشان به آنجا می‌روند. چون مهمانی‌ای که امروزه باید برایش فراک پوشید باید نسبتاً مجلل باشد، البته این فقط یک حدس است بازرس؛ اما به‌هرحال در حرفه‌ی ما باید حدس‌هایی پیش بیاید، تا آدم پیگیرشان شود.»

صفحه 45

افزودن به پاکت خرید 45,000 تومان

کتاب قاضی و جلادش

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

به چشمان‌اش شلیک کردم.

مروری بر کتاب چنین گذشت بر من نوشته‌ی ناتالیا گینزبورگ

«چون هرگز از رفتن بازت نداشته‌ام، تا ابد برایم بازمانده‌ای.»

مروری بر کتاب دفترهای مالده لائوریس بریگه اثر راینر ماریا ریلکه

چه چیزی اگنس را کشت؟

مروری بر کتاب اگنس نوشته‌ی پتر اشتام

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 45,000 تومان