کتاب نیمار:پسری از برزیل
کتاب نیمار:پسری از برزیل
فصل ششم
زیبای خفته
جونینهو در حال تماشای پدر بود که حیاط پشتی خانه را بوسیله دستگاه مخصوص چمن کاری میکرد. زمینی تقریبا اندازه زمین فوتسال را به شکل مستطیل تخم چمن کاشتند. پای چوبهای کوچکی در زمین فرو و آنها را با نخ بادبادک به هم وصل کرده بود تا کسی وارد قسمت چمن کاری شده نشود. جونینهو مشتاقانه تماشا میکرد، خواهر کوچکاش رافائلا که کنارش نشسته بود، گفت: «بااااغ...»
جونینهو گفت: «نه، یه چیز بهتر!»
رافائلا دست زد.
زمین بعد از یک هفته سبز شد. جونینهو در حالی که پدرش را تماشا میکرد که زمین را آب میدهد، فریاد زد: «این یه زمین فوتساله! با چمن!»
پای به شوخی گفت: «تنهایی به این نتیجه رسیدی!» و به آبیاری ادامه داد.
صفحه 37