کتاب مجمع سری

نویسنده: رابرت هریس

مجمع سری قابل‌توقف نبود. مثل ماشینی مقدس، بی‌توجه به همۀ حواس‌پرتی‌های نامقدس، وارد سومین روز حرکت خود می‌شد. رأس نُه و سی دقیقۀ بامداد مطابق حکم عالی پاپ کاردینال‌ها دوباره برای مینی‌بوس‌ها صف کشیدند. حالا روال کار را یاد گرفته‌بودند. سعی می‌کردند سریع روی یک صندلی بنشینند، اگر سن زیاد و ضعف جسمانی اجازه می‌داد. سپس مینی‌بوس‌ها هر چند دقیقه راه می‌افتادند و به سمت غرب از میدان سانتا مارتا گذشته و به نمازخانۀ سیستسن می‌رفتند.

صفحه 281

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب مجمع سری

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

فراواقعیت تنها در ذهن ما واقعیت دارد

مروری بر کتاب امروز چیزی ننوشتم نوشته‌ی دانیل خارمس

در باب تجربه‌ی سوگ در کودکان

مروری بر کتاب مامان دلم برایت تنگ شده نوشته‌ی ربکا کاب

خوشحال باش مرغک من

معرفی کوتاه کتاب کودک خوشحال باش مرغک من نوشته‌ی باب هارتمن

کتاب های پیشنهادی