کتاب عبور از دیوارها

نویسنده: مارینا آبرامویچ

پدرم بارها سعی کرده بود به من شنا یاد بدهد_در استخر، در قسمت‌های کم‌عمق دریاچه_اما موفق نشده بود. من به شدت از آب و از این که سرم برود زیر آب می‌ترسیدم. سرانجام صبرش لبریز شد. یک روز تابستانی دم ساحل بودیم که پدرم من را سوار قایق کرد و برد وسط دریا و مثل سگ در آب انداخت. آن موقع شش سالم بود.
وحشت کردم. پیش از فرو رفتن در آب دیدم که پدرم پارو زد و رفت. او پشتش به من بود و برنگشت نگاهم کند. رفتم زیر آب؛ پایین، پایین‌تر. دهانم پر از آب‌‎شور شد و شروع کردم به دست‌وپا زدن.

صفحه ۴۳

افزودن به پاکت خرید 150,000 تومان

کتاب عبور از دیوارها

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

سایه هیولا را جدی بگیرید

معرفی کوتاه کتاب کودک سایه هیولا نوشته‌ی عباس جهانگیریان

برای زن

مروری بر کتاب جستارهایی درباره‌ی زن اثر سوزان سانتاگ

یک بار دیگر تلاش کن

مروری بر کتاب کودک داستان یک اختراع فوق‌العاده نوشته‌ی اشلی اسپایرز

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 150,000 تومان